آیندهِ امروزی که جانوران کشته میشوند، درختان میافتند و پرندگان به اسارت برده میشوند، چگونه آیندهای خواهد بود؟
علیدرویشی/روزنامه نگار: امروز نسل جانداران را بر میاندازیم و سپس میخواهیم در آیندهای که روشن نیست وجود داشته باشد یا نه، جانداران را دوباره در جهان به وجود آوریم. اکنون در روشهای جدید، ژن گونههای جانوری و گیاهی را در بانک اطلاعات ژنتیکی نگهداری میکنند تا در آینده بتوانند آنها را با دانش کلونی، شبیهسازی کنند.
اگر در پیِ خاستگاه آلودگی در طبیعت بگردیم، همهجا، به جاپای انسان(آفریننده فناوری) بر میخوریم. تکنولوژی، یک بخشاش پیشرفت است و سوی دیگرش ویرانی؛ و به نام مدرنیته، ویران میکند.
تکنولوژی(بخش ویرانگرش) سامانه طبیعت را برهم زده است و پیامدهایش، گریبان زمین و آسمان را گرفته است؛ دیگر نمیتوان با آسودگی خیال از منابع بهره برد و هوا را نفس کشید و بر خاک دانه پاشید.
رخنه تا ژرفا
چرا امنیت غذایی در ۴ استان کشور(سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خراسان جنوبی) بحرانی شده است و تنها در سیستان و بلوچستان ۷۵ درصد مردم در فقر غذایی به سر میبرند؟ تا جایی که از دولت خواسته شده که سبد غذایی به دست کودکان برساند.
چند روز پیش(۷ خرداد ۱۳۹۷) یکی از نمایندگان مجلس گفته است: مردم روستاهای این استان(زاهدان) نه آب سالمی برای نوشیدن دارند و نه نانی برای خوردن.
حقیقت این است که کودهای کشاورزی و نیتراتها به ژرفای خاک طبیعت رخنه کرده است. خاک: شور، نابارور، اسیدی و بخشی نیز قلیایی شده است. کاهیدگی پوشش گیاهی دشتها و به جریانافتادن سیل با کوچکترین بارندگی، پیامد نابودی گیاه و درخت است.
در کشورهای رو به پیشرفت(جهانسوم)، افزایش جمعیت مساویست با ویرانی و آلودگی بیشتر محیطزیست؛ افزون بر این، ذخیرهگاههای طبیعی، جوابگوی همه انسانها نیست و امکان بهداشت و فقرزدایی وجود ندارد و گرسنگی و درگیری بر سر آب با روندی رو به فزونی پیش میرود.هماینک و با همین سرانه نیز از ذخیرهگاهها بیش از اندازه بهرهکشی میشود.
کمکم زیستگاههای جانوران از میان میرود، درختان بسیاری با سنگدلی میافتند و آبهای پاک، فاضلاب میشود؛ جنگلها جایشان را به آسمانخراشها میدهند و بسیاری از گونههای جانوری رو به ناپدیدشدن میروند. در همه این ویرانیها کارگردان و ماجراگردان بنیادی، انسان است.
گرمایش زمین برای انسان، مانند آزمایش قورباغه شده است؛ زمین چنان به آرامی در حال داغشدن است که انسان احساس نکند و تنها زمانی متوجه شود که کل زندگی پیرامونش گرُ بگیرد. پیشرفتهای تکنولوژیک، پدیده گرمشدن کره زمین را سبب شده و ماهیت لایههای زمین را دگردیس کرده است به گونهای که اینک خود زمین، گازهای گلخانهای(دیاکسید کربن و متان) آزاد میکند.
در نایروبی در هر چند دقیقه یک فیل کشته میشود؛ قاچاقچیان، عاجها را بُنکن میکنند و لاشه جانواران را رها میسازند. انسان بسیاری از زیستگاههای گونههای گیاهی و جانوری را تا مرز نابودی پیش برده است. جانوران تا میتوانند خود را با دگردیسیهای طبیعت سازگار(آداپته) میکنند اما هنگامی که فشار از سوی انسان دوبرابر میشود، زمینگیر میشوند.
قدیمها به آدمهای چاق میگفتند خرس یا خرسه؛ ولی امروز خرسهای شمالگان(قطبشمال) از بیغذایی لاغر شدهاند و دیگر هیبت خرس را ندارند. خرسهای شمالگان در ردیف نخست قربانیان فرآیند تفتیدگی هوا(گرمایش زمین)اند. از گرمای زیاد، پیشانی شمالگان به عرق نشسته و یخهایش با شتاب در حال آبشدن است و خرسها زیستبوم خود را از دست میدهند.
درصد بزرگی از یخهای اقیانوس منجمد شمالی کوچکتر شده است؛ از این گرمایش، زیستِ و زندگی انسانهای بومی شمالگان را نیز به لبه پرتگاه رسانده است.
یخ برای خرسهای شمالگان(قطبی) همان زندگی است؛ آنها سوار بر تکههای شناور سفر میکنند و به شکار فک میپردازند؛ ولی اینک از فشار گرسنگی، نرها مادهها را میدرند و میخورند. این خرسهای یخزی، با پدیده گرمایش جهانی تا چند دهه دیگر وجود خارجی نخواهند داشت.
کیمیاگری ناتوان
آب پاکیزه هم کیمیا شده است؛ آب را تنها میتوان بر روی کره خاکی یافت. آب را نه میتوان در آزمایشگاه ساخت و نه اختراع کرد. یگانه راه، کشف است که امروز همهاش کشف شده و مگر در مریخ، دیگر ذخیرگاه آب ناشناختهای نمانده است؛ البته یک امید کوچک(آبکردن یخهای شمالگان و جنوبگان) وجود دارد و انتقالاش به اَبرشهرهای بزرگِ لبتشنه و البته به بهای نابودی شمالگان؛ روشن نیست یخهای شمالگان و جنوبگان که ته بکشد آنگاه چه باید کرد، چون پشتاش چیز دیگری نیست که عطش انسان آزمند را فرو بنشاند.
انسان خسته و عصبی، همه دریچههای کره زمین را به روی خود بسته است و همزمان که به سختی نفس بر میآورد، سیگار میکشد و سوار بر خودروی سوخت ناقص میشود و از دودکشهای نیروگاهها و پالایشگاهها و کارخانههایش، انبوه دود شیمیایی به هوا فوران میکند و کودکاناش را به بیماریهای ششی و قلبی دچار میسازد؛ و روشن نیست چرا از بومیان دلسوخته نمیآموزد که دور از جامعههای متمدن(در گوشههای پرت زمین) در کنشوری روزانه خود، به گونهای سنتی با طبیعت دمخورند و از آن برای زندگانی خود بهره میبرند بی آن که به آن آسیب برسانند.
ولی انسان متمدن، زهرآب بیمارستان و زهآب زبالهها و گنداب صنعت را به رودخانه و دریا میریزد ناآگاه از آن که دریا و رودخانه، همه آلودگیها را در ریخت ماهی، دوباره به سفرهشان بر میگرداند. بیگمان چوب این ندانمکاری شهروندان را ماهیگیران تهیدست بومی خواهند خورد که برای گذران زندگی، تنها امیدشان به خدا و دریاست.
کودهای شیمیایی از بزرگترین آلودگان آبهای رودخانه و دریاست. کشاورزان بومی را واداشتهاند کودهای حیوانی را کنار بگذارند و از کودهای شیمیایی استفاده کنند بیآن که به آنان آموزش دهند چرا و چقدر و چگونه.
ماهیگیر بومی در درازنای زمان دریافته است که باید در صید، میانهرو باشد تا مبادا ماهیان دریا ته بکشد؛ ماهیگیر بومی همیشه مانند پرنده غمخورک رفتار کرده است که کنار آب مینشیند ولی کم مینوشد مبادا که آب دریا تمام شود؛ ولی تکنولوژی پیشرفته و صنعت شیلات، بیخیال همه، با شتاب میرود که همه اقیانوسهای جهان را از وجود ماهیان تهی کند.
انسانهای بومی در شمار نخستین کسانی هستند که از دگرگونیِ آبوهوایی سرزمین(اقلیم) و بهرهبرداری بیش از اندازه صنعت از طبیعت و آسیب بومسازگان(اکوسیستم) و آلودگی آب رودخانه و دریا آسیب میبینند.
خاک زمین بیش از این تواناییِ پالایش آبهای آلوده را ندارد. همه جریانهای آبی آلوده، یا به سفرهخوانها میریزد یا به دریاها و رودخانهها. بیشتر آبهای سطحی آلوده است و خاستگاه این آلودگی نیز فاضلابِ خانگی، آشغالها(زبالهها)، زهرابها، پسماند صنعت و کشاورزی است.
دگردیسی سرزمین(اقلیم) تنها به گرمایش زمین پایان نیافته و سبب کاهش منابع آبی نیز شده است که امروز از چالشهای بنیادی کشورهای جهان سوم است. استفاده از آب آلوده برای آشامیدن و خوردوخوراک و آشپزی، هر روز سبب بیماری و مرگومیر هزاران تن در جهان میشود؛ به ویژه در پایانههای تابستان و آغازهای پاییز که تراز آب مصرفی مردم ته میکشد و به غلیظشدن آلودگیها میانجامد.
رشدِ پسرفت
در جهان از هر ۸ مورد مرگومیر در میان انسانها، یکتن به سبب تنفس هوای آلوده میمیرد.(مرگ خاموش) نقش جنگلها در این میان چیست؟ بیگمان ایفای نقش شش شهرها؛ و هر شهری چارهای ندارد مگر این که دوروبر خود را پوشیده از جنگل کند.
کوهستان هم زیباست و هم ذخیرهگاه طبیعی و هم زیستگاه موجودات زنده و غیرزنده. ولی نگاه انسان به کوهستان همیشه کاسبکارانه بوده است و این که به دردش میخورد یا نه؛ پس چشمههایش را خشکانده و بر جنازهاش، دکل، سازه، ویلا و جاده ساخته است.
هنوز انسان درنیافته که یک نهال برای تنومندشدن، نیاز به زمانی به درازای زندگانی(عمر) انسان دارد. از زمانی که انسان شهری پا به جنگل گذاشته و صنعت دامداری، چمنزار آن را مناسب چریدن چهارپایانش دیده و چوبهایش را در خورِ سقف کاشانهاش، جنگلها رو به ویرانی گذاشته است. امروز با افزایش جمعیت و پیشرفت و توسعه شهرها و فزایندگی درخواست فرآوردههای چوبی از سوی شهروندان، زمینه زیست طبیعی جنگلها به هم ریخته(و به گونهای پارادوکسیکال) دچار «رشد پسرفت» شدهاند.
تهیدستانِ تالابی
برآیند خشکشدن تالاب هورالهویزه(هورالاعظیم) گردوغبار بیشتر برای ششهای کودکان بومی(خوزستان) است؛ ولی تالابها آسیب نمیبینند چون دیگر تالابی وجود ندارد. بستگی(رابطه) زندهبودن یا مرگ تالابهایی همچون هورالعظیم با نیاززیستی(معیشت) گروهی از مردم بومی دستتنگ، بر کسی پوشیده نیست؛ اما در خشکیدن این تالاب تنها ترکیه گناهکار نیست؛ درست است که آن کشور، کورس سدسازی گذاشته است ولی مدیریت ناکارا، خشککردن تالاب برای بستر کشاورزی، جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران و عراق، سازههای کشف نفت و بستن راههای ورود آب به تالاب را نباید نادیده گرفت.
رویا پریزاد قزوینی، کارشناس محیطزیست:«سدسازی داخلی و برنامههای کشف نفتی میدان آزادگان و برنامههای دولتی در خودداری از دادن حقابه تالاب و رفتار دولت برای اجازهدادن ورود پسابهای کشاورزی به هورالعظیم، از پدیدههای ویرانگر در این تالاب است.»
«افزون بر هورالهویزه، دیگر بخشهای این تالاب در عراق(بینالنهرین) نیز آسیب دیده؛ که سبب افزایش گردوخاک شده است. در همین قلمرو، برنامههای کشورهای عراق، سوریه و ترکیه در سدسازی و به کژراههبردن مسیر آبهای روان برای بهرهبرداری هرچه بیشتر از آب رودخانههای فُرات و دجله، چالشهای بغرنجی پدید آورده است.»
«خشکیدن این تالاب افزون بر هُنایش(تاثیر) منفی بر آب و هوای این قلمرو، نابودگر نیاززیستی(معیشت) ساکنان دوروبر عراق و زیستگاههای جانوران و پرندگان مسافر خواهد بود.»
«سال ۱۹۷۱ نخستین کنوانسیون محیطزیستی جهان(رامسر) با پرسمان «تالابها» در ایران شکل گرفت که نشان از پیشاهنگی کشور در زمینه رهبانی از محیطزیست در جهان است؛ اما امروز کشور ما(ماندگار در قلمرو کمربند خشک و نیمخشک زیر فشار شدید برآمده از دگردیسی سرزمین(اقلیم) و انتشار گازهای گلخانهای قرار دارد؛ این وضعیت بد را کوههای زباله، برداشت بیسامان از ذخیرگاههای زیستی و طبیعی مانند دریا، جنگل، چراگاها، گیاهان و جانوران فزونی بخشیده است.»
« اتحادیه اروپا سرانجام چند روز پیش در ۱۸ می ۲۰۱۸(۷ خرداد ۹۵) تمام قد به مبارزه با پسماند پلاستیکی برخاسته است تا با سزاهای مالی، تولید پلاستیک را متوقف کند. در اروپا هر سال بیش از ۲۶ میلیون تن پسماند پلاستیکی به کوه پسماندهای سالهای پیش میپیوندد؛ ولی از این پس هر کشور گریخته از این قانون، باید تاوان مالی بیشتری بپردازد.»
«قربانیِ آغاز و پایان زباله، طبیعت است! بازیافت پسماندها و برگرداندن پاکیزهشدهها به سامانه اصلی برای بهرهگیری دوباره، میتواند تا اندازهای از روند آلودگی بکاهد؛ هرچند باز هم پسماند دوم و سومی بر جای خواهد ماند که مگر خاککردن آن و آلودهکردن بیشتر خاک، چاره دیگری نیست. اجرای هرگونه برنامهای، نیاز به دانش بسنده و ژرف و شناخت همهسویه از محیطزیست و آلایندهها دارد.»
«ایران دچار غبار و ریزگردیست که برخاستگاه داخلیاش، تالابها و دشتهای خشکشده است و برآمدگاه خارجیاش کشورهای سوریه، عراق و اردن و کشورهای همسایه؛ راهی نیست مگر این که برای رساندن کمترین آسیب به کودکان از تکنولوژی پیشرفته دیگر کشورها یاری بجوییم.»
«مبارزه با توفانهای ریزگرد چاره دارد وگرنه ژاپن از این آزمون، پیروزمندانه بیرون نمیآمد. ژاپن با استفاده از فناوریهای نوین در زمینه پیشبینی غبار و بکارگیری روشهای پایش، توانسته بر ریزگردهای غرب کشور(مغولستان، کره جنوبی تا صحرای چین) چیره شود.»
نمونههای خواندنی
یک کشور کوچکتر از استان کالیفرنیا آمریکا با بازیافت مواد پلاستیک و لجن برای تولید انرژی و سوخت، نگاه جهانیان را به سوی خود گردانده است. کشور چندجزیرهای ژاپن(مجمعالجزایر ژاپن) در اقیانوس آرام و آسیای شرقی(یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادیِ جهان و سومین اقتصاد بزرگ دنیا به لحاظ تولید ناخالص داخلی) است که از خاکستر جنگ دوم جهانی برخاسته است.
در ژاپن نیز مانند بیشتر کشورها، روز ۵ ژوئن روز جهانی محیطزیست است. ژاپن امروز، هماهنگ با هدفهای دیگر جامعههای پیشرفته جهان، برای کنترل آشغال، فاضلاب کارخانهها و شرکتها، توانسته گامهای بزرگی بردارد. این کشور همچنین با آلودگی صوتی نیز مبارزه میکند و سنجههای سخت و بینرمشی برای جلوگیری از رخنه سروصدای کارخانهها و خودروها و کارگاهها به درون زندگی مردم به کار گرفته است. شهری در ژاپن وجود دارد که در آن مردمانش تا ۱۰۰ درصد زبالهها را بازیافت میکنند و برای جایگاه زباله از ۳۴ مدل گوناگون استفاده میبرند.
کمی نزدیکتر بیاییم؛ در کشور هند برخلاف قاچاقچیان پرندگان، یک پزشک هندی، همه زندگیاش را از پرندههای بیپناه پُر کرده است. دکتر سوامیجی، پرندگان بی پناه را به باغ خانهاش میآورد و به درد آنها میرسد. «خدایا انسان را با پرنده آشتی ده!» نیایش آقای دکتری است که با راهاندازی یک خانه باغ و یک دامپزشکی و یک مرکز توانبخشی و با استخدام ۵۰ مددجو، شبانهروز تیمارگر۱۵۰۰ پرنده(۴۶۸ گونه) است.
فرانگری ایران
روز جهانی محیطزیست از سوی سازمانملل برای افزایش آگاهی مردم و انگیختن دلسوزی آنان به پیرامون زیستشان و واداشتن سیاستمداران برای اجرای برنامههایی برای رهاییِ زمین از ویرانیِ بیشتر است.در سال ۱۹۷۲ برای نخستبار، کنفرانسی با پرسمان«انسان و محیطزیست» از سوی سازمان ملل متحد در شهر استکهلم(سوئد) برگزار شد که سرانجام پیماننامهای نوشته شد تا «حق برخورداری انسان از محیطزیست سالم» را پی گیرد. ایران در پاسداشت آیین روز جهانی محیط زیست، فراتر از یک روز رفته و ۷ روز(۱۵ تا ۲۱ خرداد) را هفته محیطزیست خوانده است؛ به این میگویند فرانگری! امید که ایران در رهبانی و پایش از پدیدههای طبیعی نیز اینگونه فرانگر باشد!