فرزند ایران : عماد آبشناس در اسپوتنیک نوشت مشکل اصلی (در مسیر احیای برجام) این است که طبق معمول دولت جدید آمریکا حد اقل چیزی حدود سه چهار ماه نیاز دارد تا بتواند بر امور دولتی مسلط گردد و مساله استیضاح دوم ترامپ در کنگره نشان داد که هنوز دولت آقای بایدن آنگونه که باید نتوانسته بر قدرت در این کشور مسلط گردد.
وی ادامه داد: آنها تلاش دارند که به نوعی ایرانی ها را راضی کنند که از سرعت خروج خود از برجام بکاهند و صبر کنند تا دولت بایدن بر امور مسلط گردد.
آبشناس می نویسد: نکته اصلی در این است که ما در ایران به سمت انتخابات ریاست جمهوری می رویم و طبیعتا روز به روز چالش های سیاسی میان جناح های مختلف افزایش می یابد.در حالی جناح حامی دولت تلاش دارند هر چه سریعتر برجام اجرا شود و تحریم ها رفع گردد تا بتوانند برگه ای برای استفاده در انتخابات داشته باشند اما جناح مخالف به شدت مقاومت می کند.
آبشناس تحلیل دقیق و منطبق با واقعیت، از وضعیت فکری_سیاسی کنونی ایران اسلامی ارائه نمی دهد. برجام پس از آنکه به تایید مشروط رهبر معظم انقلاب رسید، تا حد بسیار زیادی از یک تقابل جناحی خارج شد و حتی مخالفان و منتقدان برجام در سایه کمک به پیشبرد آن قرار گرفتند. این واقعیتی است که با یک تحلیل محتوای ساده از متن مصاحبه ها و سخنرانی های منتشره در رسانه های هر دو جناح قابل فهم می نماید . نقدهای موجود پس از فصل الخطاب رهبری، در رسانه های متمایل به جریان راست در ایران هم به نوع مواجهه با کنش های طرفین برجامی، بدعهدی ها، متن نا ایمن برجام و مانند آن بوده است و نه اصل برجام. در پالس دوم پس از تنفیض دولت جدید در ایالات متحده و داغ شدن مجدد بحث احیای برجام، و بیانات رهبری مبنی بر حرکت گام به گام در رفع تحریم ها و راستی آزمایی آن و تعهدات ایران در برجام ، همه و همه باعث گردید برجام به یک “پرونده ملی” تبدیل شود و نه جناحی .
اگر چه بهره برداری جناحی در زمان انتخابات اجتناب ناپذیر است اما این فقط مختص زمان ملتهب انتخابات است و بُرد بیشتری ندارد و امروز در داخل جناح های غرب گرا و جناح مخالف نگاه به غرب، رفع تحریم ها ذیل هزینه هشت ساله برجامی یک خواسته به نسبه مشترک است.
مضاف بر آن رفتارهای آمریکایی باعث خاموش سازی آتش بسیاری غرب گرایان داخلی و کاستن از تب و تاب آن ها شده است و این جریان خوب می داند از این منظر برگ برنده انتخاباتی ندارد.
آبشناس در ادامه می نویسد: برخی باور دارند آمریکایی ها حتی پیشنهاد داده اند برخی تحریم ها به بهانه تسهیل مبارزه با کرونا را از بالا سر ایرانی ها بردارند و در مقابل ایرانی ها در زمینه توقف اجرای تعهدات خود در برجام تعجیل نکنند.
که ظاهرا هم ایرانی ها این پیشنهاد را رد کرده اند و حد اقل خواسته آنها این بوده که حد اقل آقای بایدن با یک امضا تمام تحریم هایی که ترامپ بر علیه ایران وضع کرده بردارد تا حسن نیت خود را نشان دهد.
بحث خودداری آمریکا از فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان سعودی و امارات قطعا فقط در راستای فشار بر آنها درباره جنگ یمن نبوده بلکه می تواند این پیغام را داشته باشد که آمریکا با جنگ طلبی های این دو کشور که چند صباح پیش تلاش داشتند بر علیه ایران ائتلاف تشکیل دهند مخالف است.
فشارهای اخیر آمریکا بر ترکیه هم می تواند در این راستا تلقی گردد که دخالت های ترکیه در امور کشورهای دیگر بیش از حد شده و باید ترکیه این دخالت ها را کاهش دهد.
ظاهرا هم تیم بایدن تلاش دارند که در این راستا زمینه رضایت ایران را نیز فراهم کنند.
البته این مطالب عموما گمانه زنی های رسانه ای است و هنوز از هیچ طرفی تایید نشده ولی خوب می توان توقع داشت که میانجی گری هایی که به صورت رسمی و غیر رسمی فیما بین طرفین در حال تردد می باشند تلاش دارند طرفین را به یک نقطه مشترک برسانند.
در این نقطه نیز آبشناس یک واقعیت مهم را از قلم می اندازد و آن پرهیز از دوگانگی بایدن_ ترامپ است. امروزه بر کسی پوشیده نیست که ساختار سیاسی آمریکا بهگونهای طراحی شده است که رئیسجمهور، مجری تدابیر پشتپرده طبقه حاکم است. بر همین اساس روسایجمهور آمریکا صرفا درخصوص روش اجرای سیاستها با یکدیگر تفاوت دارند و ایجاد این دوگانه ناظم سختگیر_ ناظم مهربان حتی در منظر عمومی هم دیگر باور پذیر نیست و کسی پالس های بایدن را حقیقتا مثبت ارزیابی نمی کند.
کسی فراموش نکرده است جو بایدن در هفته های گذشته در یادداشتی در پایگاه سی.ان.ان با عنوان «راه هوشمندانهتری برای سخت گرفتن بر ایران وجود دارد» نوشته بود: «من هیچ تردیدی درباره چالشها و مشکلاتی که رژیم ایران بر منافع امنیتی آمریکا، دوستان و شرکای ما و بر مردم خودش تحمیل میکند، ندارم. اما همانگونه که راه ترامپ وجود دارد، همزمان راه هوشمندانه و حساب شده دیگری نیز برای سختگیری علیه ایران هست».
پر واضح است بایدن درصدد ارائه پالس مثبت و خجولانه برای احیای همان برجام پیشین و زمان خریدن برای ایجاد پذیرش مخالفان داخلی در ایالات متحده نیست! بلکه در بهترین حالت چیزی جز یک فرصت آفرینی برای افزایش فشار به ایران با کمک گیری از مهره های محتمل اثرگذار جهت امتیاز گیری بیشتر ، منفعل سازی و حرکت به سمت برجام پلاس با یک استراتژی دوپهلو نیست.