شاید برایتان جالب باشد که بدانید تفکر و فکر معانی مختلفی دارند و هرکدام به چندین بخش تقسیم میشوند. این دو واژه به ظاهر ساده میتوانند زندگی شما را دگرگون کنند. در این مقاله قصد داریم به توضیح تعریف تفکر و انواع آن و راههای افزایش مهارت تفکر جهت دستیابی به زندگی بهتر بپردازیم.
به گزارش سلام نیوز با این مقاله میتوانید شیوه درست تفکر را یاد بگیرید و با دیدی بزرگتر و وسیعتر فکر کنید. شما باید به وسعت عالم تفکر مثبت بسازید و به تعداد هر فکر تدبیر مناسب داشته باشید.
تفکر و فکر کردن
در طول روز بسیار پیش میآید که در گفتههایمان از واژههای فکر و تفکر استفاده کنیم یا در نگارش مطالبی که مینویسیم آنها را بکار گیریم. در بیشتر مواقع دیده شده است که افراد این دو واژه را به جای یکدیگر انتخاب میکنند و حتی از وجود تفاوتی میان آن دو آگاه نیستند.
خوب است که با تعریف هر دو واژه آشنا شویم تا تفاوتهایشان را بهتر درک کنیم و هر یک را در جای مناسب خود به کار گیریم.
شناختن تمایزاتی که میان مفاهیم شبیه به هم وجود دارد به ما کمک میکند تا مسائلی که برایمان پیش میآیند را بهتر بشناسیم و با نیروی دیگرگونهای با آنها روبهرو شویم.
گاهی نقص در ماهیت فکری که به سراغ ما میآید و گاهی در ماهیت روشهای تفکر ما نسبت به افکار گوناگون وجود دارد. مطمئنا با جملهای که خواندید اولین قدم برای کشف اختلاف میان این دو مفهوم برداشته شد.
تفکر چیست؟
همه ما از بدو تولد تا به امروز دریافتهای گوناگون از راههای گوناگونی داشتهایم که سبب ثبت خاطره یا آموختن دانشی در ما شده است. مهم نیست که چطور و در چه شرایطی این اتفاق افتاده باشد. مهم این است که مدام اطلاعاتی وارد ذهن میشوند و از طریق تفکر آنها را پردازش میکنیم.
در واقع با تفکر میتوانیم از وجود این اطلاعات بیشمار در مغز خود مطلع شویم و از آنها بهره ببریم. حافظه همچون فردی صبور و مشتاق میماند که مایل است از هر تجربهای برای خود یادگاری بردارد. هیچ محدودیتی در نوع این یادگاریها وجود ندارد.
میتواند بو، صدا، اعداد و ارقام، تعدادی تصاویر به هم ریخته، نوشتههایی که به ظاهر بی معنی میآیند و هزاران حالت دیگر باشد یا حتی میتواند ترکیبی از چند حالت مختلف بوده و در حافظه ذخیره شود.
استاد احمد محمدی
تفکر “من به اندازه کافی خوب نیستم، من توانا نیستم و … ” همه زاییده افکار غلط ما هستند، هیچ کدام واقعی نیستند.
مهارت تفکر، کاملکننده فرآیند شناخت است که در نهایت موجب آگاهی فرد میشود. این فرایند از ادراک آغاز شده و پس از یادگیری به تفکر منتهی میشود. این فعالیت خودآگاه و ناخودآگاه روی میدهد و برای هر چه در جهان اطراف وجود دارد صدق میکند.
شناخت میتواند بسیار کوتاه یا در یک مدت زمان طولانی اتفاق بیافتد. نمیتوانیم به فرآیندی که به سرعت پیش رفته بی اعتماد باشیم یا حتما بگوییم چون زمان زیادی برای آن صرف شده دارای ارزش و اعتبار است.
قدرت و توانایی ذهن به اندازهای ست که طبق تشخیص خود میتواند به روندی چند ماهه در چند دقیقه معنا ببخشد و آن را کامل کند و اگر احساس نیاز کند اتفاقی که به عنوان مثال میتواند در یک ساعت به سرانجام برسد در یک سال چنین کند. بستگی به آمادگی و شدت لزوم مواجهه با نتیجه شناخت یک مقوله دارد.
تفاوت فکر و تفکر
یکی از آسانترین روشها برای ایجاد تفاوت و مقایسه این است که ما میتوانیم صفت قدیمی یا جدید را به یک فکر خاص نسبت بدهیم. در حالی که تفکر تنها شیوهای برای پردازش دانستههاست و بخشی از طبیعت حافظه اشخاص است.
ما میتوانیم درباره فکری کهنه در زمان حال تفکر کنیم و این از اساسیترین تمایزات میان فکر و تفکر است. بدون تفکر فقط توصیفی از وقایعی که مشاهده و دریافت کردهایم باقی میماند.
مانند پس دادن جزء به جزء چیزی که به دست آوردهایم بی آنکه تغییری در آن حاصل شود. دادهها هنگام ورود به مغز، مانند قطرههای آب درون کاسه هستنند که طلب عمق میکنند و از ما میخواهند که آنها را به دریا برسانیم. ما با تفکر به افکار عمق میبخشیم.
اهمیت تفکر
در برخورد با پیشامدهای مختلفی که در طول زندگی به سمت ما میآیند چیزی وجود دارد که از دست میدهیم و چیزی که بهدست میآوریم. نیازی نیست تا این چیزها چشمگیر و به اندازه خود موضوع پر اهمیت باشند تا بپذیریم که وجود دارند.
آنچه از دست میرود و آنچه به دست میآید ممکن است به قدری کوتاه و جزئی باشد که در یاد نماند و به اشتباه تصور کنیم نه چیزی تازه دریافت کردهایم و نه چیزی پرداختهایم.
اصلیترین محرک برای تفکر، محرومیت یا تلاش برای جلوگیری از آن است. حتی اگر نتوان درباره آن به وضوح صحبت یا آن چه موجب تحرک ذهن شده را تعیین کرد.
فقدان یا عدم تمایل به تلاقی با آن از حافظه انتظار کمک دارد. ذهن تشخیص میدهد که آرزوها و گرایشاتش با خطر مواجه هستند. پس همانند کسی که در صدد حل مشکل خود از میان داشتهها و اطرافیانش در حال تلاش است از اندوخته نامتنهایی خویش کمک میگیرد.
با این تفاوت که در زندگی روزمره راحتتر میتوانیم موضوع پیش آمده و مسئلهای که میبایست حل کنیم را بیان کنیم اما این مباحث برای جهان تفکر به گونهای دیگر تعریف شدهاند.
ممکن است ذهن مسئلهای را تشخیص دهد که نمود بیرونی ندارد یا هنوز نمود بیرونی پیدا نکرده باشد. بدین ترتیب در اولین مرحله نزدیک شدن به نقطهای که به اطلاعات ما نیاز دارد فعال شده و به تفکر مشغول میشود.
تفکر همگرا چیست؟
نخستین بار در سال ۱۹۵۶ دو عبارت همگرا و واگرا توسط گیلفورد J. P. Guilford روانشناس آمریکایی استفاده شدند. تفکر واگرا به نوعی در مقابل تفکر همگرا قرار دارد اما به این معنا نیست که نمیتوانند به تکامل روند یکدیگر کمک کنند.
اغلب با توجه به محیطی که در آن رشد یافتهایم و شیوه آموزش مباحث ناخودآگاه تاکید بر تفکر همگرا بوده تا جایی که از شیوه دیگری جز آن غفلت شده است. بحث بر سر خوب یا بد بودن هیچ یک از این دو شیوه نیست بلکه بر سر اهمیت پرداختن به هر دوی آنها، با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیریم است.
غالبا با رسیدن به ایده یا راه حلی به سختی از آن فاصله میگیریم یا حتی اگر اجازه ورود ایدههای دیگر را به ذهن خود بدهیم همه از یک دنیا و بسیار شبیه به یکدیگر هستند. به محض رسیدن اولین جواب، از پردازش راههای دیگر، آنطور که گویی یگانه طریق ممکن برای موفقیت در آن فعالیت باشند صرف نظر میکنیم.
حتی پیش میآید که گویی پاسخ مسئله را از پیش آماده کرده و تمایلی جهت تغییر یا بهبود آن نداریم. اینها همه نشانههای تفکر همگرا هستند. تصور نکنید که چنین تفکری بیفایده بوده و تنها موجب دوری از رشد بیشتر ذهن میشود. در ادامه خواهیم دید که چگونه به کمک تفکر واگرا آمده و میتواند سودمند باشد.
تفکر واگرا چیست؟
در چنین تفکری شما یک مسیر مشخص و از پیش شناخته شده را طی نمیکنید تا به پاسخ مطلوب برسید. انعطاف نقش بسیار پررنگی در این گونه تفکر ایفا میکند.
و همچنین توانایی و قدرت ذهن برای سفر به نقاط بیشتری از حافظه و همراه کردن هر کدام از اطلاعات آن نقاط در یک زمان واحد، عاملی تعیین کننده در شدت نزدیک شدن شما به تفکر واگرا است.
در تفکر واگرا قانونی وجود ندارد که عدم رعایت آن از میزان مهارت شما برای رفع نیاز بکاهد. شاید تنها قانون آن بیقانونی باشد. خودتان را محدود نکنید و برای یافتن پاسخ از تخیل و جریان سیال ذهن خود پیروی کنید. از هر اتفاق و هر خاطرهای اطلاعات مفید استخراج کنید. اطلاعاتی که در کنار هم معنی میدهند.
تعدادی تفکر واگرا را با خلاقیت یکی دانسته در حالی که خلاقیت تنها یکی از دستآوردهای چنین تفکری است. ذهن خلاق ذهنی است که توسط مهارت تفکر واگرا به پاسخ سوال نزدیک میشود سپس به کمک بایدهای تفکر همگرا نسبت به پاسخ اطمینان مییابد.
این همان جایی است که تفکر همگرا به تصمیمگیریهای ما امنیت بخشیده و به درستی به کار میآید.
تفکر خلاق چیست؟
چنین مهارتی تنها منحصر به نقاشان و موسیقیدانان و یا به طور کلی هنرمندان نیست. بیشتر اوقات خلاقیت را تنها محدود به دنیای هنر میدانیم در حالی که این تنها یکی از نمودهای تلاش خلاقانه در زندگی است.
تفکر خلاق در همهی جنبههای زندگی سودمند بوده و موجب میشود کارها را بهتر و با انگیزه بیشتری انجام بدهیم.
فردی که به مهارت تفکر خلاق دست مییابد برای رفع نیازها و مشکلات در تمامی جنبهها دنبال راه حل میگردد و گمان نمیکند که پاسخ سوال تنها حوالی همان موضوع پیدا میشود. او معتقد است که هر چیزی میتواند در بهتر انجام دادن کارها و به طور کلی حفظ کیفیت زندگی به وی کمک کند.
بدون تلاش برای بهبود شرایط و تغییر شیوه انجام دادن کارها یا خلق یک اثر نمیتوان انتظار داشت که با نتیجه مطلوب یا نزدیک به خیالپردازیها مواجه شویم. این فرآیند غیر ارادی نیاز به تربیت داشته تا بتواند بر میزان کیفیت فعالیتهای ما بیفزاید.
به عبارتی دیگر ما به شیوهای خلاقانه اطلاعات و دریافتها را پردازش میکنیم.
تفکر نقادانه چیست؟
همان طور که پیشتر در شروع مقاله خواندید از معنی واژه تفکر حرف زدیم و آن را میشناسیم. اکنون به واژه نقادانه در این ترکیب میپردازیم.
نقادانه از ریشه نقد بوده و فقط به معنای پررنگ کردن نقاط ضعف و ایرادات یک فعالیت انجام شده نیست. به معنای تجزیه و بررسی آن است و فردی که این گونه به مسائل مینگرد صرفا به بیان نکات منفی بسنده نمیکند.
که در صدد رفع آنها برآمده و همچنین نسبت به حفظ و تقویت مزایای آن اقدام میکند. برای موفقیت و رسیدن به هدفی که برای خود تعیین کردهایم تمرکز صحیح و نه وسواسگونه بر جنبه مثبت و منفی عملکردمان، هر دو توصیه میشود.
در واقع تفکر نقادانه را میتوان به نوعی داوری منصفانه ترجمه کرد. که این داوری، سودمند بوده و موجب پیشرفت میشود. مانند معلمی دلسوز که ضمن اشاره به ضعف دانشآموز، برای پیشروی او روشی ارائه میدهد.
معادل انگلیسی نقادانه نیز واژهی Critical است و دو واژه Criticism و Criteria بهعنوان همخانوادههای آن و به معنای استدلال، ارزیابی و داوری است. همچنین ریشه Critical لغت یونانی Kritikos و به معنای توانایی قضاوت کردن است.
به چالش کشیدن ذهن از طریق حل معما
حل کردن معما مانند ورزش ذرات تشکیل دهنده ذهن است. وقتی که خودتان را در موقعیتی هیجان انگیز شبیه بازی قرار میدهید بی آنکه مستقیم در جریان قرار داشته باشید در حال آموختن هستید.
بازیهای فکری و معماهای تصویری یا غیر آن، مهارت تفکر را در شما تقویت کرده چرا که علاوه بر تمرین برای حل مسئله شما در شرایطی آرام و به دور از استرس در حال تلاش برای یافتن پاسخ هستید.
تسلط بر آرامش روان در یافتن جواب سوالات نکته بسیار مهمی است. ممکن است اطلاعات مفیدی در حافظه شما ذخیره شده باشند اما به دلیل عدم تسلط بر خویشتن قادر به استفادهی بهینه از آن اطلاعات نباشید.
چیدن قطعههای پازل کنار یکدیگر و کوشش جهت پاسخگویی به مسئله در زمان معین از مصداقهای این روش برای افزایش مهارت تفکر است. در دنیای واقعی نیز ما قطعات پازلی بزرگتر را جمع آوری میکنیم و به نتیجه میرسیم.
گاهی در بازیهای فکری دسته جمعی برای نوبت هر نفر زمانی محدود تعیین کنید تا مهارت شما در بررسی دانستهها و تصمیمگیری در شرایط بحرانی نیز تقویت شود.
قوه تخیل در مشاهدات و مطالعات
همچنین میتوانید فیلمها یا مستندهایی با این مضمون تماشا کنید و در حالی که اوقات فراغت خود را همراه لذت میگذرانید مهارت تفکر را در خود تقویت کنید.
خودتان را به جای شخصیت اصلی مستند یا فیلم تصور کنید و با معلوماتی که از او به دست آوردهاید تصمیمی را در ذهن خود اتخاذ کنید.
این به شما کمک میکند تا برای چالشهای مشابه در آینده آماده شوید. این تمرین به همین شکل میتواند در خواندن کتاب هم موجب تقویت قوه تفکر شود.
پیادهروی کنید قدرت تفکر شما را افزایش میدهد
پیشنهاد من به شما این است که نه تنها هنگام بازی یا تماشای فیلم و مطالعه کتاب مورد علاقهتان، که حتی زمانی که در خیابان مسیری هر چند کوتاه را طی میکنید به آدمها و اتفاقات بی تفاوت نباشید.
تفاوت این تمرین با فقط خیالپردازی کردن در این است که تخیل شما درباره انسانها و مشکلاتشان به راه حلی مفید منتهی میشود. راه حلی که میتواند در حافظهتان ثبت شده و در صورت لزوم به یاری شما بشتابد.
طبق مطالعات، پیاده روی عملکرد ذهنی شما را بهبود میبخشد. همین که شما از محل کار یا مکانی که بیشتر یادآور حجمی از دغدغههاست فاصله میگیرید و در سایه آسمان بیکران راه میروید در حال تقویت مهارت تفکر به خصوص تفکر خلاقانه هستید. بهتر است تا حد ممکن در کوچههای خلوت یا مناظر سرسبز به دور از هیاهوی شهر چنین کنید.
5 عامل مشترک تاثیرگذار بر تصمیمات در مسیر تفکر در کسب و کار:
-
درک سازمانی
-
سیاست
-
رهبری
-
فرهنگ
-
تغییر