آیات قرآن کریم، تابلوى زیبایى از صلح

به گزارش سلام نیوز آیات متعدّدى از قرآن مجید در مورد صلح سخن مى گوید، و خداوند متعال در این آیات، تابلوى زیبایى از صلح به تصویر کشیده است. به برخى از این آیات توجّه فرمایید:

گزارش: علی صمدی

1ـ در آیه شریه 61 سوره انفال مى فرماید:

«(وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ); و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى، و بر خدا توکّل کن، که او شنوا و داناست».

عرب به صلح «سلم» و «سلام» مى گوید، و لذا در قرآن مجید ـ جز یک مورد ـ از صلح به واژه هاى مذکور تعبیر شده است. ضمناً شاید معناى «وتوکل على اللّه…» این باشد که در عین پذیرش صلح و زمین نهادن سلاح، توکّل بر خدا نموده، و هوش و حواست را جمع کن، تا مبادا آتش بس دشمن تله اى براى غافلگیر کردن تو باشد، و بدین وسیله بر تو غالب و پیروز گردد. پس در عین حال که صلح دشمن را مى پذیرى، مواظب توطئه هاى او نیز باش.

2ـ در آیه 35 سوره محمّد مى خوانیم:

«(فَلاَ تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمْ الاَْعْلَوْنَ وَاللهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ); پس هرگز سست نشوید و (از دشمنان) صلح (ذلّت بار) نطلبید در حالى که شما برترید، و خداوند با شماست و هرگز از (ثواب) اعمالتان نمى کاهد».

در مورد جمله: (وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ) دو تفسیر وجود دارد:

الف) هنگامى که در آستانه پیروزى هستید به دعوت صلح دشمن پاسخ ندهید، همان کارى که سپاهیان نادان حضرت على(علیه السلام) در جنگ صفین کردند. زمانى که سردار قهرمان لشکر ایمان، مالک اشتر، تا نزدیکى چادر فرماندهى سپاه ظلمت و تاریکى پیش رفته بود، و چیزى نمانده بود که بساط کفر و نفاق معاویه را بر هم ریزد، آن منافقان ریاکار، قرآن ها را بر سر نیزه کرده و تقاضاى صلح نمودند. عدّه اى از سپاهیان نادان حضرت على(علیه السلام) بر گرد حضرتش جمع شده و از او خواستند که جنگ را متوقّف کرده، و با معاویه که قرآن را سپر قرار داده صلح کند. حضرت به آنها گوشزد کرد که این صلح، دروغین و از موضع ضعف است و اکنون موقع صلح نیست، امّا آنها اصرار خود را تا آنجا پیش بردند که اگر مالک دست از جنگ برنمى داشت جان حضرت در معرض خطر قرار مى گرفت. حضرت پیکى به سراغ مالک فرستاد که اگر مایلى مولایت را بار دیگر زنده ببینى هم اینک دست از جنگ بکش و باز گرد… خلاصه این که طبق این تفسیر، زمانى که در آستانه پیروزى هستید پیشنهاد صلح دشمن را نپذیرید.

ب) تفسیر دوم این که در نبرد با دشمن سست نشوید، امّا اگر دشمن در لحظات عادى جنگ (نه در آستانه پیروزى) آماده صلح شد صلح را بپذیرید.

3ـ خداوند متعال در آیه 94 سوره نساء مى فرماید:

«(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِى سَبِیلِ اللهِ فَتَبَیَّنُوا وَلاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ); اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که در راه خدا (و براى جهاد) سفر مى کنید، تحقیق کنید; و به خاطر این که متاع ناپایدار دنیا (و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مى کند نگویید: «مسلمان نیستى» زیرا غنیمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست».

مفسّران در شأن نزول این آیه گفته اند: پیامبر(صلى الله علیه وآله) جمعى از مسلمانان را به سریّه اى(1) فرستاد. لشکریان اسلام به فرمان پیامبر به سوى مقصد حرکت نمودند. در بین راه چوپانى را مشاهده کردند که همراه گله گوسفندانش به سوى آنها مى آمد. هنگامى که به لشکر اسلام رسید سلام کرد و شهادتین را بر زبان جارى ساخت. یکى از مسلمانانِ دنیاپرست شمشیرش را از غلاف کشید و آن تازه مسلمان را کشت، و اموال و گوسفندانش را به غنیمت گرفت!(2) آیه شریفه فوق نازل شد که: چرا به کسى که نداى صلح مى دهد پاسخ مثبت نمى دهید، و براى تصاحب اموالش او را مى کشید؟ شما موظّفید نداى صلح هر انسانى را بپذیرید.

4ـ آیه شریفه 25 سوره یونس از دیگر آیاتى است که در مورد صلح سخن مى گوید. به این آیه توجّه فرمایید:

«(وَاللهُ یَدْعُوا إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِى مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاط مُّسْتَقِیم); و خداوند به سراى صلح و آرامش دعوت مى کند; و هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، به راه راست هدایت مى نماید».

مرحوم طبرسى در مجمع البیان براى دارالسلام دو تفسیر نقل کرده است:

الف) دارالسلام به معناى بهشت است، زیرا در آنجا جز صلح و صفا و آشتى و محبّت چیز دیگرى نیست. در آنجا نه حسدى، نه کینه اى، نه چشم و همچشمى، نه رقابتى، نه دروغ و تهمتى، نه دشنام و غیبتى، و نه صفات رذیله دیگر وجود دارد، بلکه تحیّت آنها سلام است، و لهذا دارالسلام نامیده شده است.

ب) دارالسلام در مورد دنیاست; خداوند به شهر و کشور و دنیایى دعوت مى کند که فقط در آن صلح و سلام باشد.

اساساً اسلام را به آن جهت اسلام گفته اند که حالت تسلیم و صلح و صفا دارد. سلامى هم که مسلمانان به یکدیگر مى کنند پیام صلح و دوستى است.(3)

امام حسن مجتبى(علیه السلام) وقتى مى بیند که جنگ در آن شرایط خاص نتیجه اى جز خون ریزى ندارد، و دشمن از یک سو سران قبایل را خریده و از سوى دیگر کیسه هاى زر چشم برخى از فرماندهان را کور کرده، و به معاویه نامه نوشته اند که حاضریم امام حسن(علیه السلام) را دست بسته تحویل تو دهیم، چاره اى جز صلح نمى بیند. آرى همان کسانى که نسبت به على(علیه السلام) بىوفایى کردند، به امام حسن(علیه السلام) هم پشت کرده، و در مقابل امام حسین(علیه السلام)شمشیر کشیدند.

مرحوم علاّمه مجلسى(رحمه الله) علّت صلح را از زبان امام حسن(علیه السلام) چنین بیان مى کند:

«فَتَرَکْتُهُ لِصَلاحِ الاُْمَّةِ وَحِقْنِ دِمائِها; صلح من با معاویه فقط به خاطر حفظ خون مسلمانان بود».(4)

هر چند پس از برقرارى صلح زخم زبانها به امام زدند، و حتّى نامردى مردمى که امام را مجبور به صلح نمودند به اشکال مختلف به امام اعتراض مى کردند، و لذا امام مجتبى(علیه السلام)سالهاى دردناکى را پشت سر گذاشت، ولى صلح آن حضرت اثر عمیقى در مردم گذاشت، و زمینه ساز نهضت عاشورا و قیامهاى پس از آن شد، و سرانجام منتهى به سقوط حکومت بنى امیّه گردید.

1. سریّه به جنگهایى گفته مى شود که حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) در آن حضور نداشت. 2. تفسیر اثنى عشرى، ج 2، ص 542. 3. مجمع البیان، ج 5، ص 177. 4. بحارالانوار، ج 44، ص 30

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


سه + = 12