مارتین لوتر کینگ صلح را چنین تعریف کرده است: «صلح صرفاً نبود نیروی جنگ نیست، بلکه حضور برخی از نیروهای مثبت – عدالت، حسن نیت و قدرت پادشاهی خدا است که جنگ و صلح همزمان در مسیر آرمانخواهی را توسط فرد لازم میداند.»
یوهان گالتونگ ناروژی (پدر مطالعات صلح)، به این باور است که واژه «صلح» تنها به معنای نبود تنش و جنگ نیست که چه بسا صلح خود جنگیدن نیاز دارد و اگر شما فرد جنگجو نباشید صلح سازی کار سختی است تنها تفاوت در شیوه جنگیدن سخت و نرم است که ایجاد صلح مثبت و نه صلح منفی ، نیاز دارد شما به یک جنگ نرم و ثبات در این مسیر اعتقاد داشته باشید. گالتونگ یکی از مفهومهای با ارزش صلح را صلح مثبت میداند. او به این باور است که صلح مثبت به عنوان صلح با عدالت برای همه تعریف شده است. با لزوم دید نظریه یوهان گالتونگ، این مقاله به تاریخچه و مفهوم صلح مثبت میپردازد. از سویی هم این نوشته در تلاش است تا تفاوت میان صلح مثبت و منفی را بر اساس نظریه یوهان گالتونگ واضحتر بسازد.
مفهوم و تاریخچه صلح مثبت از کجا منشا گرفت؟
یوهان گالتونگ ناروژی در سال ۱۹۹۶ نظریه صلح مثبت و منفی را وارد حوزه مطالعات صلح جهانی کرد. او اکنون به عنوان پدر مطالعات صلح جهان شهرت دارد. گالتونگ اغلب به تمایز میان «صلح منفی» و «صلح مثبت» تاکید میکند. او میگوید که صلح منفی به عدم جنگ در هر شرایطی اشاره دارد که روش غلطی است و دفاع از الزامات عقلانی است اما تا جایی که بتوان باید مسر صلح را ایجاد کرد. گالتونگ بیان میکند که صلح مثبت مملو از مطالب مثبت از قبیل احیای روابط و ایجاد سیستمهای اجتماعی و کمک و حراست بین المللی است و باید در خدمت نیازهای کل مردم و حلوفصل سازنده مناقشه باشد.
گالتونگ بدان باور است که صلح مثبت به معنای فقدان منازعه نیست، بلکه به معنای نبود آن به هر شکل و حل شدن درگیری پیش آمده به روش سازنده با کمترین اختلاف افکنی است. بنابراین، صلح در جایی برقرار میشود که مردم حفظ حقوق و در عین حال احترام متقابل و درک متقابل را مدیریت کنند. بر اساس دیدگاه گالتونگ، مفهوم صلح مثبت بسیار ساده به نظر میرسد، اما در عین حال کاملاً انقلابی و به روز است. با ارایه همین نظریه در سال ۱۹۹۶ میلادی، حوزه مطالعات صلح در جهان متحول شد و سازمان ملل متحد تصمیم گرفت تا در قسمت تامین صلح از این نظریه استفاده کند.
به همیین ترتیب، انستیتوت جهانی اقتصاد و صلح ایجاد شد و هشت شاخصه صلح مثبت که شامل عملکرد خوب دولت، توزیع عادلانه منابع، جریان آزاد اطلاعات، روابط خوب با همسایهگان، سطح بالای سرمایههای انسانی، پذیرش حقوق دیگران، سطح پایین فساد و تجارت سالم محیط میشود، دستهبندی کرد.
از زمان جنگهای جهانی قرن بیستم، این تمرکز وجود داشته است که جهان هرگز دوباره شاهد چنین اوضاع گسترده تنش زا نخواهد بود. به همین هدف نهادهایی مانند اتحادیه ملل و سازمان ملل متحد به هدف «خانه مذاکرات صلح» ایجاد شدند. در پی تعهدات رسمی، ملتها اسناد بینالمللی را امضا و تصویب کردند. مسایل جدید جهانی خواستار راه حلهای جدید جهانی نیز است. تغییرات آبوهوا، کاهش تنوع زیستی، جمعیت بیش از حد و فناوری جدید چالشهای پیچیده و چندبعدی را ارایه میدهند. روی همین ملحوظ، اکنون تاکید و تمرکز بیشتر کشورها به ویژه کشورهای جهان اول روی تامین صلح مثبت است؛ چون صلح مثبت روشی جدید را برای مفهومسازی در مورد نحوه توسعه جوامع به منظور حفظ صلح فراهم میکند. انستیتوت اقتصاد و صلح سالانه شاخصههای صلح مثبت برای ۱۶۳ کشور دنیا را ارزیابی کرده و ردهبندی کشورها بر اساس تامین شاخصههای صلح مثبت را ارایه میکند.
صلح مثبت تحولگرا است؛ چون یک عامل مهم برای پیشرفت است و باعث میشود که تجارت برای نوآوری، کارآفرینان و دانشمندان آسانتر شود. صلح مثبت به عنوان نگرشها، نهادها و ساختارهایی تعریف شده است که جوامع صلحآمیز را ایجاد و پایدار میکند. همان عواملی که باعث ایجاد صلح میشوند، منجر به نتایج مثبت دیگری نیز میشوند که جوامع در آرزوی آنها هستند؛ مانند اقتصادهای پررونق، ورود بهتر، سطح بالای انعطافپذیری و جوامعی که توانایی سازگاری بیشتر با تغییر را دارند.
تفاوت صلح مثبت و منفی در چیست؟
صلح منفی به عنوان صلح بدون عدالت تعریف میشود. این یک احساس نادرست از «صلح» است که اغلب با هزینه عدالت به دست میآید. صلح مثبت به عنوان صلح با عدالت اجتماعی تعریف میشود. صلح مثبت در حالتی اتفاق میافتد که جوامع برای رونق دادن وضعیت بهتر اقتصادی و همچنان تحکیم روابط خارجیشان، دستبکار شوند. از این جهت، در کشورهایی چون آیسلند و سویتزرلند که درجه صلح مثبت در آنجا در ردههای اول و دوم قرار دارد، عدالت اجتماعی، تحکیم روابط و همچنان وضعیت اقتصادی رشد چشمگیری داشته است.