صلح و دوستی برای همه،برای هميشه

 موضوع صلح و دوستی یکی از مسائل مهمی است که اسلام بر آن تأکید دارد، چرا که جامعه بدون وجود صلح قابل تصور و زندگی نیست.

گزارش: آیات زین الدین

به گزارش سلام نیوز ایجاد صلح و دوستی در جامعه ابتدا از فرد و خانواده آغاز می شود و سپس در جامعه و بعد از آن درسطح بین المللی مطرح می شود که اسلام خواستار این است، و می خواهد که صلح و دوستی گستره ی جهانی پیدا کند.

اهمیت تحقیق در این زمینه بسیار زیاد بوده و این امر باعث افزایش آگاهی افراد جامعه نسبت به ارزش صلح و دوستی از نظر اسلام می شود و همچنین باعث شناساندن اثرات مؤثر صلح و دوستی در خانه، جامعه و جهان می باشد، که با آشنا شدن با این اثرات در صدد افزایش صلح در میان یکدیگر خواهند شد و این امر به افزایش اتحاد و یکپارچگی و کاهش درگیری و نزاع افراد جامعه و جهان کمک شایانی می کند.

هدف از انتخاب این موضوع کمک به افزایش صلح و دوستی ، و همچنین تقویت فرهنگ زندگی عادلانه همراه با صلح و مسالمت و نشاط و شادی افراد جامعه است.

متأسفانه نبود منابع کافی از جمله مهمترین مرارت هایی بود که با آن روبرو شدم و این امر به نوبه ی خود مشکلات فراوانی را پیش روی آورد. امید وارم که هرچه زودتر کتابخانه ی شهر تجهیز شده و این مشکلات برای محققان بعدی از سر راه برداشته شود.

چکیده

صلح یعنی همزیستی  مسالمت آمیز، سازش عادلانه و از بين بردن نفرت و دشمنی است و دوستی به معنای همنشینی و مهر و محبت میان دوست است و دوست کسی است که بتوان حاجت خود را به او گفت؛ صلح و دوستی و همدلی بين افراد جامعه و پرهيز از تفرقه و دشمنی، خواسته ی اسلام بوده و مایه ی وحدت جامعه است، اسلام مسلمانان را موظف کرده که درگیریهای کوچک و بزرگ موجود در جامعه و خانواده را برطرف کرده و به ایجاد صلح و دوستی بپردازند؛ صلح و دوستی با دیگران یکی از راههای اصلی انس و صمیمیت است و باعث مأنوس شدن انسان با دیگران و بیرون آمدن از تنهایی شده و همچنین به زندگی انسان نشاط و شادی    می بخشد؛ صلح و دوستی در اسلام یک مسئله ی ریشه داری است که ارتباط ناگسستنی با طبیعت اسلام دارد و به طور کلی روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایه ی «ارتباط» ، «صمیمیّت» ، «تعاون» ، «همدردی» و «عاطفه» استوار است و    جلوه های این فرهنگ بالنده نیز در دستورالعمل های اخلاقی اسلام دیده میشود؛ اسلام به طور آشکار و صریح مسلمانان را به پذیرش صلح و دوستی دعوت کرده و به آنان افزایش ارتباط و صمیمیّت را توصیه می کند؛ خداوند صلح را بر جنگ ارج نهاده و قبل از آنکه مسلمانان را به جنگ با دشمنان فرا بخواند آنها را به صلح و دوستی فراخوانده است؛ اسلام مسلمانان را برادران دینی هم می داند و افراد غیر مسلمان را به عنوان همنوع مسلمین دانسته و صلح را تنها مخصوص مسلمانان نمی داند بلکه در مورد غیر مسلمانانی که هیچ ظلمی به مؤمنین نکرده و در عهد خود پای بند هستند نیز جایز می داند؛ ایجاد صلح و دوستی میان مردم از ارزش والایی برخوردار است، تا جایی که در روایتی از پیامبر این عمل بالاتر از نماز و روزه است و علت این امر این است که تیره شدن رابطه ی مردم و از بین رفتن صلح و دوستی دین برنداز است.

مقدمه :

 وَالصُّلحُ خَيرٌ و اُحضِرَتِ الاَ نُفسُ الشُّحَّ (نساء 128)

… و صلح ( و سازش ) بهتر است ؛ و ( لی ) بخل ( و گذشت نداشتن ) در نفوس ، حضور ( و غلبه ) دارد …

در فرهنگ قرآن کريم، انسانها همه اعضای يک خانواده با يک پدر و مادرند:   « ای مردم بترسید ازپروردگار خود آن خدائیکه همه ی شما را از یک تن آفرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار از مردو زن در اطراف عالم برانگیخت و بترسید از آن خدائیکه به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست می کنید و در باره ارحام کوتاهی نکنید که همانا خدا مراقب اعمال شماست»[1].

در حديثی از رسول خدا (ص) است که فرمودند :« مردم همه عيال و روزی خوار خدايند . از اين روست که هر کس به عيال و خانواده خدا نفعش بيشتر باشد و دل آنها را بيشتر شاد کند نزد خدا محبوب تر است» .

از اين رو ايجاد و حفظ وحدت و يکدلی و هماهنگی بين افراد اين خانواده بزرگ و پرهيز از تفرقه و گروه گرايي و دشمنی و کينه در بين آمار اين خانواده مطلوب و محبوب و مأمور حضرت حق است . و اساساً يکی از مأموريت های انبيای الهی ايجاد صلح و دوستی در بين افراد اين خانواده بوده است : « و همگی به رشته ی دین خدا چنگ زده و به راههای متفرق (مدعیان دین ساز) نروید و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید»[2].

و خداوند به ايجاد وحدت و الفت و دوستی بين قلبها امر کرده و نيز اصلاح بين مردم و بر قراری صلح و آتشی خواسته خداوند متعال و مسئوليت فرستادگان او و همه ی مؤمنان به اوست . همه مأمورند که زمينه اختلافات و ديگری را ازميان بردارند و سوءظن و حرص و طمع و دنيا خواهی را کنار بگذارند و به برقراری صلح و آشتی و آرامش در جامعه کمک کنند .

اگر صلح و صفا عالم بهشت است                    و گـر جنــگ وجــدال دنــيا جهنــم

در اين صورت چه نا بخردک نيم                    کـه غمـگين می کنيم اين عيش خرّم

بيـايـيـد ازمحبـّـت ايـن جــهـان را                    به خود جنـت کنـيـم و آن جهان هـم [3]

لذا در نزاعها و درگيريهای کوچک و بزرگ خانوادگی و اجتماعی ، هم طرفين وظيفه دارند که به اختلاف پايان داده و با گذشت و اغماض زمينه ی صلح و سازش را فراهم کنند و هم وظيفه سايرين است که به ايجاد صلح و دوستی بپردازند و به تعاون و همکاری در اين عمل – که مصداق برّ و تقوا است – بپردازند و به شعله ور شدن آتش کينه و خصومت و نزاع دامن نزنند زيرا مصداق عدوال است .

امام علی (ع) می فرمايند : اگر در کاری عامل نزاع و خرابی تو بودی ، خودت را اصلاح و عملت را جبران کن ؛ و اگر احسان و نيکی کردی ، خودت آن را به پايان برو تمام کن .[4]

نيز فرمودند : «در مشورت ها و رايزنيها در باره ی اختلافات ، بهترين راهنمايي و خير خواهی اشاره به صلح و دوستی است ». [5]

قرآن نیزفرموده:« در بسياری از مواقع شما به خير خويش آگاه نيستند و بعضاً از سر جهل به حقايق در پی شرّ خود می گرديد ». [6]

همين فرمان آسمانی ، در مواقع اختلاف و مواضع نزاع ، صلح و دوستی را بهترین راه پیش روی انسان معرفی کرده است.

    صلح

واژه «صلح» در لغت به معني مسالمت، سازش و از بين بردن نفرت و دشمنی ميان مردم بوده و با جنگ و جدال در تضاد است و كلمات صلاح و صالح از همين واژه ريشه گرفته اند که به ترتیب به معني مطابق با عدل و انصاف ، شايسته و به دور از هرگونه فساد می باشند.

صلح از قديمي‌ترين آرمان و نماد‌هاي بشري است و به دليل اينكه از بیشتر از هر ارزش ديگري در معرض تهديد و خطر بوده است، همواره انسان‌ها چه از نظر تئوريكي و چه به لحاظ راه‌حل‌هاي عملي مقطعي در تلاش چاره‌جويي براي رسيدن به آن بوده‌اند. دکتر بیگدلی در کتاب حقوق جنگ خود به نقل از یکی از حقوقدانان نوشته است ؛ از 3400 سال تاریخ شناخته شده برای بشر ، تنها 250 سال بشریت در صلح عمومی به سر برده است . تاريخ سياسي جهان که شامل عهدنامه‌ها و قراردادهاي دو يا چندجانبه بين دولت‌هاست حاکی از فعاليت‌هاي بشري در راه برقراري صلح و همزيستي است. در حقيقت تلاش براي صلح همواره برای از بین بردن تجاوز و  جنگ افروزي در روابط بين ملت‌ها ادامه داشته است.

همه آنهايي كه دم از صلح مي‌زنند و در عمل هیچ صلحی در کار نیست از اين شعار ايده‌آل مفهوم واحدي ندارند. در حقيقت صلح مورد نظر سرمايه‌داري غرب با صلح مورد نظر كشورهاي مسلمان ، از زمين تا آسمان تفاوت دارد، صلح مورد علاقه يك قدرت بزرگ با صلحي كه يك كشور ضعيف براي حفظ موجوديت و استقلال خودخواهان آن است فرق مي‌كند.

صلح براي يك كشور قدرتمند به معني آن است كه منافع ملي آن در تمام نقاط عالم مورد تهديد قرار نگيرد، به آن كشور امكان استفاده از تمام منابع بالفعل و بالقوه را بدهد و در مجموع مفهومي وسيع و جهاني از صلح را مد نظر دارد. اما براي يك كشور ضعيف مانند منظور از صلح چيزي جز حفظ موجوديت و به مخاطره نيافتادن استقلال و حكومتش نمي‌باشد.

در فرهنگ‌هاي سياسي هم صلح به معناي حالت آرامش در روابط عادي با كشورهاي ديگر و فقدان جنگ و نيز فقدان نظام تهديد مي‌باشد. همزيستي مسالمت آميز در روابط ميان كشورها با نظام‌هاي مختلف به معناي رعايت اصول حق حاكميت، برابري حقوق، مصونيت، تماميت ارضي هر كشور كوچك يا بزرگ، عدم مداخله در امور داخلي ساير كشورها و فيصله دادن به مسائل بين‌المللي است.

اسلام دين صلح و سلم و صفاست و خود نام اسلام از ريشه «سلم» مشتق است و بدين جهت متضمن معناى «سلامتى و آرامش» است. همچنین اسلام به معنی «تسلیم شدن به امر خدا» نیز ترجمه شده است.

 دوستی

درتفسیرالمیزان درتوضیح كلمه ” أَخِلاّء” دوستی چنین تعریف شده است: ” كلمه أخلاّء جمع خلیل به معنای دوست است. و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است كه آدمی، خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید. و ظاهراً مراد از اخلاّء، مطلق كسانی است كه به یكدیگر محبت می كنند. چه متقین و اهل آخرت كه دوستی شان با یكدیگر به خاطر خداست( نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا كه دوستی هایشان به منظور منافع مادی است . “

در كتاب ” المحجّة البیضاء ” ، دوستی چنین تعریف شده است: ” دوستی یعنی همنشینی، معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی كه به آنها علاقه و محبت دارد، زیرا با غیر دوست معمولاً كسی قصد معاشرت ندارد. این دوستی و ارادت و محبت ، یا لِذاته است (یعنی به خودی خود مطلوب است )  و یا مجازی و واسطه ای است كه انسان به وسیله آن به دوست حقیقی برسد.”

بنابراین دوستی ها ممكن است براساس منافع مادی وخواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یك انگیزه صحیح . با استفاده از آنچه گذشت، دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را این چنین تعریف می شود :

محبت، علاقه، ارتباط روحی، حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاك صحیح و انگیزه های الهی ، به طوری كه دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین كنند.

دوستی حقیقی

این نوع از دوستی مخصوص اولیاء و مؤمنان واقعی است كه تمام ارادت و انس و محبت خود را نسبت به خداوند تبارك و تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام صرف نموده اند. آری اینان نخبگان عالم و كسانی هستند كه از غیر دوست رسته ، و به دوست پیوسته اند و آنچنان لذت این دوستی را چشیده اند كه حاضر نیستند دنیا و آنچه در آن است را با لحظه ای انس و محبت و مناجات با خدای تعالی و ارادت به ساحت معصومین علیهم السلام عوض كنند. زیرا آنها خود مصداق واقعی این آیه هستند :

” والّذینَ آمَنوُا أَشَدُّ حُبًّا لِلّه”[7]

«آنان كه ایمان دارند بیشترین محبت و عشقشان به خداست» .

لذت دوستی

از قلمروهای انس و صميميت ، دوستی باديگران و داشتن دوست است که باعث بيرون آمدن انسان از تنهايي و شاد و با نشاط بودن زندگی او می شود . و همچنين علت بسياری از نارضايتی های انسان را بايد در فقدان روابط دوستی او بررسی کرد.

امام صادق (ع) می فرمايند :برای هر چيزی ، چيز ديگری است که آسايش خود را در آن می جويد و همانا مؤمن ، آسودگی خود را در برادر مؤمن خود می يابد ؛ همانگونه که پرنده آسودگی خود را در نوع خود می يابد . [8]

ارتباط و دوستی با هم نوع خود ، بار غم و اندوه از انسان کنار می رود و اين ارتباط بايد ارتباط بين روحها و جانها باشد .

از امام کاظم (ع) در باره ی آن چه مايه ی برتری زندگی دنيا است پرسيدند ، امام پاسخ دادند : « وسيع تر بودن خانه و فراوان بودن دوستان » [9]

همچنين امام صادق (ع) از پنچ چيز به عنوان عوامل آسايش وصلح در زندگی ياد می کند که چهارمين آن « مونس موافق » است . از ايشان پرسيدند مونس موافق چيست ؟ پاسخ دادند : « همسر صالح ، فرزند صالح و دوست صالح » انسان بايد قدر دوست های خوب را بداند و رابطه ی خود را با آنان محکم تر کند و از آرامش و شادی که از بودن با آنها را به دست می آورد بايد غنيمت شمارد دوست و دوست بودن ثروتی هستند که می توانند احساس خوشبختی را به انسان بر گردانند .

 ماهيت صلح در اسلام

مسئله ی صلح در اسلام ، مسئله ی اصيل و ريشه داری است که ارتباط و پيوند ناگسستنی و محکمی با طبيعت اسلام و نظريه عمومی و کلی آن در باره ی جهان و زندگی و انسان دارد .

اسلام عبارت است از دين همبستگی و وحدت و يگانگی و صلح  و دوستی ؛ وحدت بين تمام جزئيات عالم از اتم گرفته تا بالاترين مراحل زندگی ، مرکب و به هم آميخته است اسلام با نظر وسيع و جامع الاطرافی که نسبت به حيات و زندگی دارد ، صلح و سازش را در دايره ی محدودی از شئون زندگی محدود نمی سازد ، بلکه صلح بتمام معنی و همه جانبه ای را در جميع شئون زندگی تحقق می بخشد ، و يک پيوند ناگسستنی بين آن و ايدئولوژی کلی و مخصوص که نسبت به جهان و زندگی انسان دارد برقرار می سازد .

بنابراين صلحی که اسلام می خواهد ، نسبت به آن معنائيکه اکنون در ميان دولت ها متعارف است ، فرق داشته و صلح اسلام دارای معنی عميق تر و وسيع تری دارد و آن معنی عبارت است از : همزيستی و صلح و سازشی که « نام خدا » را که عبارت از عدالت اجتماعی و امنيت عمومی برای مردم است روی کره زمين بر قرار سازد ، نه صرف خود داری از جنگ ، به هر قيمتی که تمام شود … حتی ، در حاليکه اهريمن ظلم و فساد ، بال و پرش را روی مردم گسترده باشد .

البته هنگامی که اسلام می خواهد صلح عمومی و همه جانبه ای را طبق مبادی عاليه خود از راه برقرار ساختن نام خدا در جهان ، تحقق بخشد ، هيچگاه آن را در دائره صلح بين المللی محدود نکرده و از آنجا آغاز نمی نمايد ، بلکه می توان گفت که اين مرحله ، آخرين مراحل صلح اسلامی است ، نه مرحله ابتدائی آن ، و صلح بين المللی آخرين حلقه ای است که حلقه های زيادی به آن سبقت دارند .

اسلام پیش از همه چيز ، صلح و دوستی را از خير و باطن انسان شروع می کند سپس در محيط خانواده و بعد در محيط اجتماع و بعد از همه اينها در ميدان بين المللی و ميان ملتها …

اسلام صلح و آرامش را در ارتباط شخص به پروردگارش ، شخص نسبت به خودش ، فرد نسبت به اجتماع ، طائفه ای نسبت به طوائف ديگر و مردم نسبت به حکومت بر قرار می سازد . و بعد از اين همه گامها که در راه صلح و دوستی برداشته ، آن وقت بعنوان برقراری آخرين مرحله صلح ، قواعد و اصول بين المللی و جهانی را دفع می نمايد .

اسلام برای تحقق بخشيدن به اين هدف نهايي ، راه طولانی و دور و درازی شروع می کند ؛ از آرامش درون و صلح باطن عبور کرده بوی سازش و آرامش خانه ، صلح اجتماع و صلح جهانی ، پيش می رود .

صلح و دوستی از دیدگاه قرآن

واژه های «سلم» و «صلح ودوستی» به كرات در قرآن كريم مورد استفاده قرار گرفته؛ معاني عميق داشته و از اهميت ويژه‌اي برخوردارند. «سلم» در لغت به معني بركنار بودن از آفات و بيماري‌هاي ظاهري و باطني و «صلح ودوستی» به معنی زندگی همراه با مسالمت و آرامش وهمچنین سازش عادلانه است.

از نظر قرآن «صلح و دوستی» خيلى عالی و بهتر است و دوستی، سلامتى و آرامش و امنيت را به ارمغان می آورد؛ تا آنجا که طى يك جمله كوتاه و رسا         می فرماید: « وَالصُّلْحُ خَیْرٌ[10] »

و صلح و آشتی بهتر است ».

خداوند صلح را بر جنگ ارج نهاده است و پیش از آنکه مسلمانان را به جنگ فراخواند، آنان را به پذیرش صلح و دوستی با دشمنان فراخوانده است:« وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ اِن يُريدوا اِن يخدعوك فان حسبك الله هُو اَلّذى ايدك بنصره و بِالمؤمنين‏.[11] »

« و اگر به صلح گراییدند تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکل نما که او شنواى داناست و اگر از فريب آنها بيم دارى پس (بدان) خدا تو را كفايت مى‏كند، او همان كسى است كه تو را، با يارى خود و مؤمنان تقويت كرد و ميان دلهاى آنان الفت انداخته است» 

قرآن مجيد صلح و سازش را تنها مخصوص مسلمانان نمى‏داند، بلكه در مورد غير مؤمنان كه ظلم و تعدى به مسلمين نكرده و عهد و پيمانها را محترم شمرده‏اند، جايز مى‏داند كه مسلمانان با آنان دوستى و همزيستى نمايند:« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[12]»

بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، و بعضی از ما، بعض دیگر را – غیر از خدای یگانه – به خدایی نپذیرد. هر گاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم!»

 جلب رحمت الهی از طريق ايجاد صلح و دوستی بين مؤمنان

 قران کریم مؤمنان را برادران هم می داند و از آنان می خواهد که با رعایت تقوا با همدیگر در صلح و آرامش باشند :« حقيقـاً مؤمنان باهم برادرند، پس ميان برادرانتان را صلـح و دوسـتی دهيد و تقوای الـهی پيشه کنيد، باشد که مشمول رحـمت او شويـد » . [13]

تنظيم روابط اجتماعی و اصلاح تعاملات افراد جامعه با يکديگر ، که اين خود متضمّن مسئله ی ديگری نيز هست و آن از بين رفتن دوری و اختلاف افراد بايکديگر است . پيامبر اکرم (ص) می فرمايند : «قهر کردن مسلمان با برادرش ، همچون ريختن خون او زشت است». [14]

در روايتی ديگر پيامبر (ص) خطاب به ابوذر می فرمايند : « ای ابوذر ، از قهر کردن با برادرت بپرهيز که اعمالت قبول نخواهد شد . ای ابوذر ، تو را از قهر کردن بر حذر می دارم و اگر ناچار به اين کار شدی ( بيش از سه روز طول نکشد ) اگر بيش از سه روز باشد و در آن حال بميرد به آتش سزاوارتر است ». [15]

در حديثی از امام صادق (ع) است که هيچ گاه دو شخص به قهر از يکديگر جدا نشوند ، مگر اينکه يکی از آن دو سزاوار بيزاری خدا و رسول از او و لعنت باشد و چه بسا که هر دوی آنها سزاوار اين امر باشند . شخصی به نام مُعَتّب می گويد : عرض کردم : « خدا مرا فدايتان گرداند ، اين حرف برای طرف ظالم درست است اما مظلوم چرا ؟ حضرت فرمودند : برای آنکه برادرش را به آشتی با خود دعوت نمی کند و از سخن او چشم نمی پوشد . آن گاه امام (ع) فرمودند : شنيدم پدرم می فرمود : هر گاه دو نفر باهم ستيز کردند و يکی از آن دو بر ديگری چهره آید ، بايد آن که در حق او ستم شده نزد آن ديگری برود و به او بگويد : ای برادر، ستمکار و مقصر منم؛ و با اين کار قهر و جدايي ميان او و رفيقش بر طرف می شود ؛ زيرا خداوند تبارک و تعالی را دری عادل است و حق ستمديده را از ستمگر می ستايد ». [16]

آيات 85 و 114 سوره ی نساء و 1 سوره ی انفال نيز بيانگر اهميت ايجاد صلح بين مردم و دستور به انجام دادن اين کار است . در حديثی از رسول اکرم (ص) است که فرمودند : « آيا شما را از عملی بالاتر از نماز و روزه و صدقه خبر دهم ؟ آن چيز ايجاد صلح ميان مردم است . زيرا تيره شدن رابطه مردم مُهلک و دين برانداز     است »[17].

صلح و دوستی در خانه

خانـه ، مسکن و مأوای انسان اسـت در سايه آن دوران کودکـی و کوچـکی سر    می رسد . اسلام ، بموازات توجه به روح و دورن فرد … و محيط اجتماع بين المللی ، می کوشد که بذر صلح را در خانه بپاشد و ريشه آنرا در آنجا محکم سازد زيرا همه اينها به مشابه زنجير به هم پيوسته ای هستند که در بين آنها اتحاد و پيوند ناگسستنی وجود دارد .

اسلام نخست رابطه ای خانوادگی و داخلی را بصورت روشن و درخشانی تصوير می کند که از آن اشعه ی ؛ مهربانی ، عاطفه ، محبت و همکاری می تابد و بوی عطر می آيد . از آنجايي که اسلام خانه را محيطی مناسب و آماده برای تشکيل خانواده و تربيت کودک می داند ، پس خانه و خانواده شرايط مناسبی برای تربيت و پرورش صلح و دوستی به حساب می آيد با افزايش مهر و محبت در خانه و درس افراد خانواده دوستی ها نيز در بين آنها مستحکتر می شود اين دوستی موجبات صلح و آرامش را در جامع پا بر جا می کند . تا زمانی که صلح  و دوستی در خانواده ها بوجود نبايد . ايجاد جامعه ای مصلح غير ممکن است .

 صلح و دوستی در جامعه

در ميان توده ای ، ماداميکه امنيت عمومی و آرامش همه افراد عملی نزد صلح بر قرار شود . اسلام عوامل امنيت و آرامش فرد را در زندگی اجتماعی تأمين می کند تا بتواند آرامش و صلح در و جدل و فکر خود را گسترش دهد .

صلح و آرامش و دوستی در جامعه خود نگهدارنده ی اجتماع است . فرد و جامعه از نظر اسلام دشمن و ضد همديگر نيستند ، بلکه آنها جسم و احدی در دو شکل مختلف هستند ؛ در اسلام فرد برای جماعت و جماعت برای فرد قانون نمی گذارد . بلکه فرد و جماعت هر دو پای بند اين قانون الهی هستند که همه را در نظر دارد .

هنگامی که اين حقيقت روشن شد ؛ امنيت و صلح هر شخص ، بدول کوچکترين تضاد و تعارضی ، همان امنيت و صلح جامعه است .

هر فردی در از ياد امنيت عمومی برای جماعت ، سود مستقيم دارد ، و اين آرامش ، به او فشار نمی آورد و در هدف صحيح و برنامه انسانی با او در جنگ ندارد . و جامعه هم هنگامی می تواند به صلح و آرامش دست يابد که نيروي فرد با افرادی که همه سالم و درستکارند هماهنگ سازد و دولتی ظالم و ستمگر بر آن حکومت نداشته باشد . و بايد به پرچم واحد اسلام چنگ زند و وحدت و يکپارچگی مردم جامعه را بدست آورد و مردم را برای بدست آوردن امنيت و صلح و دوستی دعوت کند .

صلح و دوستی با ملل دیگر

در گذشته اجتماعات انسانی تحت نفوذ تمایلات ملی، زمینه ی نژادی و عقاید دینی از یکدیگر جدا می زیستند. در موارد گوناگون همین عوامل همراه با منافع اقتصادی، اقوام و ملل را در برابر هم قرار می دادند و موجب پیدایش جنگ و ستیز میان آنها می شدند.

مدتهاست که رهبران کشورهای مختلف از همزیستی مسالمت آمیز و ایجاد صلح بین همدیگر صحبت می کنند؛ منشور ملل متحد نیز از این اصل حمایت می نماید. اسلام نیز نه تنها اصل همزیستی مسالمت آمیز، توأم با صلح و دوستی را توصیه     می کند بلکه از این امر پا فراتر نهاده و ایجاد دوستی و محبت با اقوام و ملل مختلف را تشویق می کند: «خداوند شما را از دوستی با آنهایی که که در کار دین با شما جنگ نکرده اند و شما را از خانه هایتان بیرون ننموده اند باز نمی دارد؛ بلکه به شما توصیه می کند که با آنها از روی عدالت رفتار کنید زیرا خداوند عادلان را دوست دارد».[18]

در فرمان مالک اشتر، حضرت علی (ع) وقتی مالک اشتر را به ابراز محبت و مهربانی نسبت به مردم فرمان می دهد، میان مسلمانان که به عنوان برادران دینی تعبیرشده اند و افراد غیر مسلمان که برادران نوعی یا آنهایی که در خلقت با او یکسان هستند تفاوتی نگذارد.

در آیه ی دیگر قران می فرماید: «ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت ملتها و قبیله ها درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید یا باهم تفاهم داشته باشید».[19]

از این آبات وروایات برمی آید که اسلام به طور صریح به همزیستی همراه با صلح و دوستی میان ملل مختلف را توصیه می کند و حسن ارتباط با دیگران را تشویق می نماید و این امر را مایه ی اتحاد و یکپارچگی بین ملل مختلف می داند.

 نتیجه گیری و پیشنهادات:

 اسلام دين صلح و صفاست و خود نام اسلام به معناى «سلامتى و آرامش» است.

در فرهنگ قران کریم انسانها همه از یک خانواده هستند و باید با همدیگر      صلح داشته باشند.

صلح همواره در معرض خطر قرار داشته و به همین دلیل انسانها باید در  حفظ آن کوشا باشند.

انسان با دوستی با دیگران، انس و الفت به دست می آورد و از تنهیی بیرون آمده و شاد با نشاط می شود.

صلح در اسلام ریشه دارد و اسلام بدون صلح بی معنی است.

منظور از صلح در اسلام، صلح و سازشی که « نام خدا » را که عبارت از عدالت و امنيت عمومی برای مردم است روی کره زمين بر قرار سازد.

قران صلح و دوستی را مایه ی آرامش و امنیت می داند و خواستار برقراری آن توسط انسانها و بخصوص مسلمانان است.

خداوند قبل از جنگ با دشمنان، به صلح با آنان فرامی خواند.

ایجاد صلح و دوستی بین افراد باعث جلب رحمت الهی می شود.

صلح ابتدا باید از فرد شروع شده سپس در سطح وسیع گسترده شود.

اسلام به صلح و دوستی با سایر مللها تأکید داشته و خواستار افزایش ارتباط و دوستی با آنها است.

منابع و ماخذ :

1- قرآن کریم

2- نهج البلاغه

3- اسکندری  حسین ، آیه های زندگی ، تهران ، انتشارات سروش ، 1385

4- العکبری البغدادی  محمدابن محمدابن النعمان (شیخ المفید) ، الاختصاص ، ترجمه: علی اکبر الغفّاری ، قم ، انتشارات گنگره ی شیخ مفید ، 1413 (ه ق)

5- آمدی  عبدالواحد ، غررالحکم و دررالکلم ، ترجمه: جلال الدین محمد خونساری ، تهران انتشارات دانشگاه تهران ، 1373 ، جلد هفتم

6- پسندیده  عباس ، رضایت از زندگی ، قم ، انتشارات سازمان چاپ و نشر دارالحدیث ، 1386

7- سید  قطب ، ترجمه: سید هادی خسرو شاهی و زین العابدین قربانی ، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1368

8- – شریعتمداری   علی ، تعلیم و تربیت اسلامی ، تهران ، انتشارات مؤسسه ی امیر کبیر ، 1385

9- محدّثی  جواد ، اخلاق معاشرت ، قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیّه ی قم ، 1379

10-محمد بن يعقوب الکلينی الرازی ، الکافی ،  ترجمه : علی اکبر الغفّاری ، بیروت ، انتشارات دارالصعب و دارالتعارف ، 1401 (ه ق )

11- محمدی ری شهری   محمد ، میزان الحکمة ، ترجمه: حمیدرضا مشایخی ، انتشارات سازمان چاپ و نشر دارالحدیث ، 1377

[1] . نساء 1

[2] . ال عمران 103

[3] . شهريار ، ديوان اشعار

[4] . غرر الحکيم

[5] . غرر الحکيم

[6] . بقره 216

[7]سوره بقره آیه 165

[8] . الاختصاص

[9] . الکافی ، جلد 6

[10] سوره ی نساء آیه ی 128

[11] سوره ی انفعال آیه ی61

[12] سوره ی آل عران آیه ی 64

[13] . حجرات 10

[14] . ميزان الحکمة

[15] . مکارم الاخلاق ج

[16] . کافی ، ج 2

[17] . ميزان الحکمة

–  سوره ی ممتحنه آیه ی 8[18]

–  سوره ی حجرات آیه ی13 [19]

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


3 + نُه =