مقاله/ پیامبر اسلام؛ پیامبر انسانیت و بشر دوستی

بی تردید یکی از بزرگترین نعمتهایی که خداوند به انسانها ارزانی فرمود؛ فرستادن پیامبران برای راهنمایی بشر بود.

 اسماعیل قادری : یامبری که بعثت پر برکتش تمام کاینات را نور باران کرد و ثمرات و نتایج بسیار مثبت و دیر پایی را برای تمام مخلوقات به ارمغان آورد، خداوند تبارک و تعالی در این باره می فرماید: «لقَد مَنَّ اللهِ عَلی المومِنین اذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن أنفُسِهم یَتلوا عَلَیهم آیاتِه و یُزَکّیهِم وَ یُعَلّمَهم الکِتاب وَ الحِکمَة وَ ان کانُوا مِن قَبل لَفی ضَلالٍ مُبینٍ» (آل عمران، 164) خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها در میان آنان بر انگیخت؛ که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص وآلایش پاک کند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد.   

احترام به انسانیت:

قبل از ظهور اسلام، انسان به عناوین مختلفی مورد تحقیر قرار می گرفت.گاهی خودش اسباب تحقیر و خواری خود را مهیا می کرد و با فراموش کردن عظمت و کرامت انسانی خود را به پای بت های خود ساخته می انداخت و شخصیت خود را در مقابل آنها خُرد می کرد. 

  گاهی با زنده به گورکردن دختران بدترین نوع تذلیل انسانی را به نمایش می گذاشت و زمانی با شراب خواری و از دست دادن عقل و هوش خود را از بام شرف انسانیت به پایین پرت می کرد و در هر دو صورت مرتکب انواع جرائم انسانی می شد.

پیامبر اکرم (ص) با بیان توحید الهی انسان را با مقام والای انسانیت آشنا ساخت و در این راستا زحمات و مشکلاتی را متحمل شد، که انسانهای عادی از تصور آن نیز بیم دارند. همچنین در پرتو دستورات الهی قانونی برای جامعه بشری وضع فرمود و با تحریم حکیمانه شراب و ممنوعیت زنده به گور کردن دختران و … شرف و عزت پایمال شده انسان را به او باز گرداند.

محبوب خدا :

رسول خدا (ص) در میان همه مخلوقات دنیا از همه بیشتر محبوب خداوند کریم هستند. خداوند از بین همه انسانها اعم از انبیا و دیگران فقط به زندگی و جان پیامبر اکرم (ص) قسم یاد فرموده است که این خود دلیل بر محبوبیت ایشان نزد خداوند می باشد.

در سوره حجر می فرماید: «لَعَمرکَ انّهُم لَفی سَکرَتِهم یَعمَهون» (حجر، 72) (ای پیغمبر) به جان تو سوگند! آنان در مستی خود سرگردان بودند. عبدالله بن عباس در تفسیر این آیه می گوید: « ما خلق الله تعالى نفسا أکرم على الله من محمد صلى الله علیه و سلم و ما سمعت الله اقسم بحیاة أحد غیره و فى التأویلات النجمیة هذه مرتبة مانالها أحد من العالمین الا سید المرسلین و خاتم النبیین علیه الصلاة و السلام من الأزل الى الابد و هو انه تعالى اقسم بحیاته فانیا عن نفسه باقیا بربه کما قال تعالى إِنَّکَ مَیِّتٌ اى میت عنک حى بنا و هو مختص بهذا المقام المحمود»

{خداوند هیچ کسی را خلق نکرد که در نگاهش محترم تر از پیامبر باشد و به همین دلیل به زندگی هیچ فردی غیر از پیامبر قسم یاد نکرد.} (تفسیر روح البیان، إسماعیل حقی بن مصطفى الإستانبولی الحنفی الخلوتی، ج4، ص 479) در جایی دیگر به شهر مکه که محل سکونت پیامبر اکرم(ص) بوده قسم یاد می کند «لا أقسِمُ بِهذا البَلَد وَ أنتَ حِلٌّ بِهذا البَلد» (بلد، 1 و 2) سوگند به این شهر {مکه معظمه} در حالی که تو{ای رسول} در این شهر سکونت داری. به همین علت خداوند بر همه مسلمانان لازم قرار داد که با پیامبر اکرم (ص) محبت و عشق بورزند تا جایی که ذات پر انور حضرت رسول اکرم (ص)را بر تمام کائنات ترجیح داده و ایشان را از تمام اهل دنیا بیشتر دوست بدارند و تا زمانی که این احساس بر کسی پیدا نشود، ایمانش کامل نخواهد شد.

الله عز وجل در این باره می فرماید:‏ «قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» ‏(توبه، 24) {ای رسول ما} بگو امت را، که ای مردم! اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود را و اموالی که جمع کرده اید و اموال تجارت که کسادی آن بیمناک اید و منازل {عالی}که به آن دلخوش شده اید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست می دارید، منتظر باشید تا امر نافذ و {قضای حتمی} خدا جاری گردد. خداوند فساق و بد کاران را هدایت نخواهد کرد.

 مولانا مفتی محمد شفیع رحمه الله در تفسیر این آیه می فرماید: {در این آیه روی سخن مستقیماً با کسانی است که با وجود فرض شدن هجرت، نتوانستند بر روابط دنیوی خود غالب آیند و در مقابل حکم خداوند مغلوب احساسات و عواطف مادی و دنیوی  قرار گرفتند. ولی عموم الفاظ این آیه به تمام مسلمانان دستور می دهد که محبت خدا و رسولش را طوری در قلب های خود جای دهند، که محبت هیچ چیز و هیچ کس دیگری بر آن غالب نیاید و هر کسی که این اندازه محبت در قلب خود پیدا نکرد؛ مستحق عذاب خواهد بود و باید منتظر گرفتِ خداوند باشد.

پیامبر اکرم (ص) نیز در احادیث مختلفی به لزوم این رابطه عاطفی بین خود و امت اشاره فرموده و آن را مکمل ایمان قرار داده است.

از انس رضی الله عنه روایت است که رسول خدا (ص) فرمودند: «لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ وَلَدِهِ وَوَالِدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ» (المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (ص)، مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری، ج 1، ص 67)

 هیچ کس از شما مومن کامل نخواهد بود تا زمانی که من از پدرش و فرزندانش و تمام مردم در نظر او محبوب­تر نباشم.

علائم و نشانه های محبت :

مسلمان باید محبت واقعی و عشق حقیقی نسبت به پیامبر اکرم (ص) را در قلب خود پیدا کند. نه اینکه فقط با زبان ادعای محبت کند و در عمل هیچ اثری از آن وجود نداشته باشد. زیرا چنین محبت زبانی در نزد خداوند معتبر نیست و او از احوال قلب انسان خوب آگاه است. محبت و عشق واقعی و قلبی علائمی دارد که به وسیله آن می توان به وجود این احساس روانی پی برد و ما به طور نمونه بعضی از این علائم را یادآور می شویم.

1. پیروی کامل  

از جمله آثار محبت با حضرت رسول (ص) اتباع کامل و پیروی دقیق از تعلیمات نبوی است. بی تردید کسی که ادعای محبت و عاشق بودن می کند ولی گفته های محبوب و معشوق در نظرش اهمیتی ندارد و به دستورات او توجهی نمی کند. از نظر هر شخص عاقلی، دروغگو و مدعی عشق دروغین می باشد.

به قول شاعر: (تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین القمی النیسابوری، ج 1، ص 462)

تعصی الإله وأنت تظهر حبه                هذا لعمری فی الفعال بدیع

لو کان حبک صادقا لأطعته                إن المحب لمن یحب مطیع

(و در روایتی دیگر تعصی الرسول  وأنت تظهر حبه)

 قسم به جان خودم خیلی عجیب است که اظهار محبت با پیامبر را می کنی در حالی که دستورات ایشان را به جای نمی آوری.

 اگر محبت تو واقعی می بود از او پیروی می کردی. زیرا محب و عاشق همیشه فرمان بردار محبوب خود است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: ‏«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً »‏ (نساء، 59) ای اهل ایمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید.

     در این آیه برای پیروی از دستورات رسول لفظ (أطیعوا) را دوباره ذکر فرموده تا اهمیت اتباع از پیامبر را روشن سازد. صحابه و محبان واقعی پیامبر اکرم(ص) به جهت عشق حقیقی که با حضرت رسول داشتند هیچ وقت در انجام فرمان پیامبر و اتباع کامل از روش زندگی ایشان تردیدی به خود راه نمی دادند. مسأله تحویل قبله و تحریم شراب و صدها نمونه دیگر شاهد این مدعا می باشند.

رسول خدا(ص) در مسجد نبوی مشغول خطبه بودند. چند نفر در کنار دیوار مسجد ایستاده و به ارشادات آن حضرت گوش می دادند. پیامبر خطاب به آنها فرمود: که بنشینید. عبدالله بن مسعود به طرف مسجد می آمد و هنوز وارد نشده بود که صدای پیامبر به گوش ایشان رسید. فوراً همان جا نشست.

عبدالله بن مسعود به خوبی می دانست که منظور پیامبر کسانی هستند که داخل مسجد ایستاده هستند، ولی اتباع کامل از پیامبر به ایشان اجازه قدم برداشتن نداد.

2 ) احترام و تعظیم رسول:

محب همیشه احترام خاصی را نسبت به محبوبش در اعماق قلب خود احساس می کند و به هیچ وجه حاضر نیست کلمه ای بر خلاف محبوب خود بشنود و تحمل نماید. او هر عمل و کار محبوب را به دیده تحسین و احترام می نگرد و در حضور و غیاب او عزت و عظمتش را حفظ می کند. لذا یکی از علائم محبت و عشق واقعی به پیامبر اکرم(ص) این است که هر مسلمان، در هر موقعیت، عظمت و بزرگی حضرت رسول و ادب و احترام نسبت به آن حضرت را حفظ کند و از هر گونه حرف و کاری که منافی تعظیم رسول(ص) باشد بپرهیزد. خداوند تبارک و تعالی در آیات زیادی نسبت به احترام و تعظیم رسول (ص) تأکید فرموده است:

‏ «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً * لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً»‏ (توبه، 8-9)  ما تو را به عنوان گواه و مژده رسان و بیم دهنده فرستاده ایم (ما محمد را به سوی شما مردمان فرستاده ایم) تا به خدا و پیغمبرش ایمان بیاورید و خدا را (با یاری دادن دینش) یاری کنید و او را بزرگ دارید و سحرگاهان و شامگاهان به تسبیح و تقدیسش بپردازید.

بعضی مفسرین هر سه لفظ تسبیح و توقیر و تعزیر(یاری نمودن) را راجع به خداوند مطرح کرده اند و بعضی دیگر گفته اند که تسبیح راجع به خداوند و توقیر(تعظیم) و تعزیر راجع به رسول است. که در این صورت خداوند به بندگان دستور می دهد که نسبت به مقام والای نبوت و رسالت اظهار احترام کنند.

در جای دیگر می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ» (حجرات، 2)

 ‏ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را از صدای پیغمبر بلندتر مکنید، و همچنان که با یکدیگر سخن می‌گوئید، با او به آواز بلند سخن مگوئید، تا نادانسته اعمالتان بی‌اجر و ضایع نشود. ‏

ابن قیم می گوید: که اگر صحبت کردن با صدای بلند با پیامبر می تواند سبب ضایع شدن اعمال نیک انسان شود. پس رأی و عقل خود و یا سیاست و دانستن خود را بر خواسته های پیامبر مقدم داشتن نیز اعمال را از بین می برد.

در ادامه گفتگوی نرم و آهسته با پیامبر را جزو تقوی قرار داده و می فرماید:‏ «إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ». (حجرات، 3) ‏آنان که صدای خود را نزد پیغمبر خدا پائین نموده و آهسته برمی‌آورند، کسانیند که خداوند دلهایشان را برای پرهیزگاری پاکیزه و ناب داشته است. ایشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگی دارند. ‏

همچنین احترام رسول خدا (ص) می طلبد که در هر مجلسی که گفته ها و احادیث ایشان قرائت می شود، احترام و تعظیم آن مجلس کاملا رعایت گردد.

همچنین باید با اهل بیت آن حضرت و اصحاب و یاران آن حضرت نیز محبت ورزید و به آنان احترام گذاشت. عروه بن مسعود ثقفی که در صلح حدیبیه اصحاب پیامبر(ص) را دیده بود احترام آنها نسبت به پیامبر را این گونه برای قریش به تصویر می کشد (ای قوم بارها نزد کسری و قیصر رفتم ولی هیچ پادشاهی را ندیدم که این گونه مورد تعظیم درباریان خود قرار گیرد، آن گونه که محمد(ص) در دلهای اصحاب خود جای گرفته است. اصحاب او … زمانی دستور می دهد همگی برای انجام آن می شتابند. وقتی وضو می گیرد برای آب وضویش از هم سبقت می گیرند گویا بین آنها درگیری رخ خواهد داد. با سکوت کامل به سخنانش گوش می دهند و به پاس ادب کسی به او خیره نمی شود.) (صحیح البخاری، کتاب الشروط، باب شرط فی الجهاد)

3) دفاع از سنت رسول  

عمل به دستورات نبوی و دفاع از تعلیمات حضرت رسول اکرم (ص) از دیگر علائم محبت و الفت با پیامبر است.کسی که ادعای عشق رسول را دارد باید در راه نشر برنامه ها و فرامینی که پیامبر از جانب خدا برای سعادت بشریت آورده اند و زحمات طاقت فرسایی را برای آن متحمل شدند کوشا باشد.

طریقه زندگی پیامبر را اولا در تمام زوایای زندگی خود پیاده کند و با عشق به پیامبر به تمام سنت های نبوی عامل باشد و در مرحله بعد دیگران را به این کار دعوت کند و با حکمت و ملاطفت مردم را از کارهای خلاف سنت باز دارد و در این راه هرچه بیشتر سعی کند رضایت پیامبر (ص) را بیشتر جلب خواهد کرد.

4) ذکر رسول (ص)

در باب محبت، قانون این است که: «من أحب شیئا أکثر ذکره» کسی که چیزی را دوست دارد، به کثرت از آن یاد می کند.

محب همیشه به یاد محبوب است و فکر محبوب هیچ وقت از صفحه ذهنش دور نمی شود و هر وقت ذکر و یاد محبوب بر لب هایش جاری می شود.

روزی پنج مرتبه در اذان که یکی از بزرگترین شعائر دین است نام مبارک حضرت رسول (ص) تکرار می شود. در همه نمازها نیز شهادت به رسالت آن حضرت و درود و سلام بر ایشان نیز یاد آور همین نکته است که مسلمانان هیچ لحظه ای بدون یاد محبوب حقیقی خود نباشد، در حدیث نیز آمده است که رسول خدا(ص) فرمودند: که هر کس یک مرتبه بر من درود بفرستت خداوند ده مرتبه رحمت خود را بر او نازل می فرماید.

 مولانا اشرف علی تهانوی رحمه الله می فرماید: که اگر ذکر رسول، عبادت نمی بود باز هم تقاضای عقل این بود که مسلمانان همه وقت یاد حضرت پیامبراکرم (ص) را در قلب خود تازه داشته باشند. زیرا ادعای محبت بدون اینکه یادی از محبوب در خاطر باشد، ادعایی دروغین است. و انسان نباید در این مورد هیچ قید و شرطی را بر خود لازم گرداند و ذکر پیامبر را منحصر به مواقع یا مجالس بخصوصی قرار دهد، زیرا که این رسوم باعث کاهش یاد پیامبر می شوند و بر خلاف قانون محبت است که (اذا جاءت الأُلفَه رفَعَت الکُلفَه) محبت که آمد تکلف ها از بین می رود، پس هر جا و هر وقت باید به یاد محبوب واقعی بود.

5) شوق دیدار رسول صلی الله علیه و سلم

یکی دیگر از علائم محبت این است که محب برای دیدار محبوب همیشه بی قرار و بی تاب است و فراغش جانسوز و جانگداز.

صحابه اکرم چون که دوست داران و عاشقان واقعی پیامبر اکرم (ص) بودند دیدار و همراهی با رسول (ص) بزرگترین آرزوی آنان بود. یکی از اصحاب که بعد از وفات پیامبر (ص) بینایی خود را از دست داده بود می فرماید: (چشمانم را به خاطر این دوست داشتم که می توانستم با آنها محبوبم حضرت رسول(ص) را ببینم حالا که ایشان در میان ما نیستند، هیچ غمی برای از دست رفتن بینایی­ام ندارم).

عمار بن زیاد در جنگ احد به شدت زخمی شده بود. در آخرین لحظه های زندگی که با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. از ایشان در مورد آخرین آرزویش پرسیده شد. فرمود: آرزوی دیدار حضرت پیامبر (ص) را دارم. پیامبر اکرم (ص) بر بالین عمار حاضر شدند، عمار با زحمت بدن خود را به طرف پیامبر کشید و سرش را روی پای رسول اکرم (ص) نهاد و گفت آرزوی من برآورده شد. برای ما تهی دستان زیارت قبر حضرت رسول (ص) باعث تسکین خاطر است و پیامبر اکرم(ص) نیز برای تسلی عاشقانی که موفق به دیدار آن حضرت نگشته اند این مژده را بیان فرموده است که «مَن زارَنی بَعد مَماتی فَکَانَّما فیه حَیاتی» کسی که بعد از مرگم به زیارت من بیاید گویا در زندگی مرا ملاقات کرده است. بسیاری از عاشقان راستین رسول اکرم(ص) در این زمان نیز هستند، که همانند ماهی دور افتاده از آب برای رسیدن به زیارت قبر محبوب حقیقی خود بی تاب هستند و یک لحظه در کنار روضه مبارک بودن برای ایشان به منزله آب حیات است.

 شیخ احمد رفاعی رحمة الله یکی از عاشقان و دلسوختگان رسول اکرم (ص) با چند تن از اطرافیان به زیارت قبر و روضه مبارک حضرت رسول (ص) می رود و با کمال ادب سلام می گوید: «السلام علیکَ یا جَدّی» از روضه أطهر جواب می آید: «و علیکَ السَّلام یا وَلَدی».  شیخ رفاعی در حالت وجد بی اختیار این اشعار را می خواند:

فی حال البعد روحی کنت أرسلها           تقبل الارض عنی و هی نائبتی

 فهذه دوله الاشباح قد حضرت              فامدد یمینک کی تحظی بها شفتی.

وقتی از شما دور بودم، روحم را به نیابت برای بوسه زدن بر آستان شما می فرستادم. حالا خودم به خدمت رسیدم. پس دست مبارک را دراز کنید تا لب هایم نیز از این نعمت بهره مند گردند. (شاهدین این را روایت کرده اند که بلافاصله دستی نورانی از قبر بیرون آمد و شیخ بر آن بوسه زد و همان جا بیهوش شد و افتاد). (خطبات حکیم الأمة، ج 31، ص 156)

حافظ ابن حجر عسقلانی رحمه الله پنج مورد از علائم عشق به رسول (ص) را چنین بیان می کند.

1-   سعی برای دیدار پیامبر (ص) 

2-   حمایت و تأیید سنت رسول (ص)

3-   دفاع از شریعت 

4-   طرد مخالفین پیامبر (ص)

5-   امر به معروف و نهی از منکر

قَالَ الْقَاضِی عِیَاضٌ وَ مِنْ مَحَبَّتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نُصْرَةُ سُنَّتِهِ وَالذَّبُّ عَنْ شَرِیعَتِهِ وَتَمَنِّی حُضُورِ حَیَاتِهِ فَیَبْذُلَ مَالَهُ وَنَفْسَهُ دُونَهُ قَالَ وَإِذَا تَبَیَّنَ مَا ذَکَرْنَاهُ تَبَیَّنَ أَنَّ حقیقة الایمان لا یتم الابذلک وَلَا یَصِحُّ الْإِیمَانُ إِلَّا بِتَحْقِیقِ إِعْلَاءِ قَدْرِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَنْزِلَتِهِ عَلَى کُلِّ وَالِدٍ وَوَلَدٍ وَمُحْسِنٍ وَمُفَضَّلٍ وَمَنْ لَمْ یَعْتَقِدْ هَذَا وَاعْتَقَدَ سِوَاهُ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ هَذَا کَلَامُ الْقَاضِی رَحِمَهُ اللَّهُ وَاللَّهُ أَعْلَمُ

قاضی عیاض می فرماید: یاری کردن سنت رسول دفاع از شریعتی که بر ایشان نازل شده و تمنای وجود در عصر پیامبر برای فدا شدن با جان و مال از جمله علائم محبت با پیامبر اکرم (ص) می باشد. (المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج2، ص 16، بَاب وُجُوبِ مَحَبَّةِ)

مراجع

–             قرآن الکریم

1-         الأدب المفرد، المؤلف: محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیرة البخاری، أبو عبد الله (المتوفى: 256هـ) ، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی  الناشر: دار البشائر الإسلامیة – بیروت الطبعة: الثالثة، 1409 – 1989  عدد الأجزاء: 1

2-         إعلام الموقعین عن رب العالمین، المؤلف: محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد شمس الدین ابن قیم الجوزیة (المتوفى: 751هـ)، تحقیق: محمد عبد السلام إبراهیم ، الناشر: دار الکتب العلمیة – ییروت

3-           الأنوار فی شمائل النبی المختار المؤلف: محیی السنة، أبو محمد الحسین بن مسعود بن محمد بن الفراء البغوی الشافعی (المتوفى: 516هـ)، تحقیق: الشیخ إبراهیم الیعقوبی، الناشر: دار المکتبی- دمشق

4-         تفسیر روح البیان المؤلف: إسماعیل حقی بن مصطفى الإستانبولی الحنفی الخلوتی, المولى أبو الفداء (المتوفى: 1127هـ) الناشر: دار الفکر – بیروت.

5-         تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان المؤلف: نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین القمی النیسابوری(المتوفى: 850هـ)، المحقق: الشیخ زکریا عمیرات، الناشر: دار الکتب العلمیه– بیروت، الطبعة: الأولى – 1416 هـ

6-         خطبات حکیم الأمة ، ج 31 ص 156  اداره تألیفات أشرفیه .

7-          سنن الدارقطنی، المؤلف: أبو الحسن علی بن عمر بن أحمد بن مهدی بن مسعود بن النعمان بن دینار البغدادی الدارقطنی (المتوفى: 385هـ) حققه وضبط نصه وعلق علیه: شعیب الارنؤوط، حسن عبد المنعم شلبی، عبد اللطیف حرز الله، أحمد برهوم الناشر: مؤسسة الرسالة، بیروت– لبنان، الطبعة: الأولى، 1424 هـ – 2004 م ، عدد الأجزاء: 5

8-         صحیح البخاری د، المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر.     

9-         فتح الباری شرح صحیح البخاری، المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، الناشر: دار المعرفة – بیروت، 1379، رقم کتبه وأبوابه وأحادیثه: محمد فؤاد عبد الباقی، قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدین الخطیب ، عدد الأجزاء: 13

10-     کشف الخفاء ومزیل الإلباس المؤلف: إسماعیل بن محمد بن عبد الهادی الجراحی العجلونی الدمشقی، أبو الفداء (المتوفى: 1162هـ)  الناشر: المکتبة العصریة  تحقیق: عبد الحمید بن أحمد بن یوسف بن هنداوی.

11-     المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم ، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ) المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت .

12-      معارف القرآن ، محمد شفیع عثمانی ، ناشر اداره المعارف .

مطلب پیشنهادی

نقش فرهنگ در روابط بین الملل

 مقدمه    با ظهور انديشه‌هاي نوين در دهه 1990 ميلادي و همزمان با اعتراض روش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


نُه + 5 =