الزامات و بایسته‌هایی در روند صلح جهانی

دکتر نادر ساعد*: امروزه آموزش صلح و اجتناب از تنش زایی با محوریت حقوق شهروندی جهانی به ویژه بردباری و احترام متقابل میان تمام ملل خصوصا از سوی ملل اسلامی یک مقوله کاملا جدی و ضروری است. محتوائی که  به منظور آموزش مدنظر است، عمدتاً آموزش حقوق بشر و آن هم توجه ویژه به آموزش همه جانبه است و البته این محتوا، بسیار جزئی تر از دامنه و الزامات برقراری صلح جهانی است. صلح تنها با تکیه بر حق های انسانی و آموزش آنها در این زمینه محقق نمی شود و باید نگاه زیر را نیز مدنظر داشت.
صلح همانگونه که در تجربه پنج و شش دهه فعالیت سازمان ملل متحد نمایان شده است، امری چند لایه و با ابعاد و محورهای گوناگون و لزوم وحدت در این زمینه است که در گستره ای همگن و هم افزا می توان بلکه باید آن را مدنظر قرار داد. آموزش تنها یک جریان و قالب است که الزاماً بدون فهم محتوای صلح و جهت گیری های آن و نیز لزوم هم قدمی در این زمینه، به نتایج قطعی و مفیدی بری جهان منتهی نمی شود. با اینکه سازمان ملل متحد و شخص دبیرکل طی سالهای گذشته و اخیر به مساله آموزش صلح به صورت متعدد و مکرر پرداخته اند، سوال مهم اینست که چه صلحی را باید آموزش داد؟ هرچند متدهای آموزشی در جهان و ملل متکثر به خوبی بررسی شده اند، اما آموزش فی نفسه یک مقوله مهم است و دستیابی به نتایج و برایندهای تاثیرگذار بر ثبات و عدالت در منطقه و جهان را یم انجامد.

به عنوان نمونه، مادامی که جهان به این بینش جامع نرسد که محتوای صلح امروزین باید بر هنجارها و ارزشهائی حقیقی و جهان شمول متکی شود و به عنوان یک خواسته جهانی برای آن تلاش شود، صلح در معنای واقعیت همه جانبه نمودار نمیگردد . امروزه برخی گروهها و افراد، تحقیر ارزشها و اعتقادات اصیل انسانی را به عنوان یکی از حقوق انسانی خود می شمارند ولی عده ای در نظام بین المللی محافظ این ارزشها و اهداف هستند و مسیر درست را با هوشمندی ترسیم می کنند و از عهده وظایف به خوبی بر می آیند و این یک حرکت ارزشمند در مسیر ایجاد اهداف عالیه انسانی در نظام هستی است. در پرتو همین روند غیرانسانی است که سوزاندن قرآن و توهین به پیامبران الهی، به صورت پیوسته و زنجیروار ظاهر می شوند بدون آنکه نظام بین المللی سندی در این زمینه تدوین کند و به انسان با عقاید توحیدی گوناگون به عنوان موجودی صاحب حق و تکلیف (و نه فقط حق) بنگرد و اگر این نگرش قالب باشد از اینگونه رفتارها با کاهش روبرو خواهد شد.
مادامی که ارزشهای جمعی جهانی و مشترکات مورد غفلت است و این نگاه نادرست باقی است و حتی گاه با تحریف روبرو  میشود که توجیحی برای نگاه انحصارگرایانه باشد و باعث کاهش تحقق اهداف ما میشود، چرا و چگونه می تواند پیام آور صلح در آینده جهان بود؟
به نظر می رسد که همدلی جهانی و وحدت در مسیر آموزش و مراقبت از ارزشهای انسانی مشترک به عنوان تدبیری برای صلح و ایجاد زمینه مناسب بسیار اثرگذار است. این در حالی است که مقصود باید «آموزش صلح» باشد و نه آموزش به صورت محض. اینکه همه انسانها حق آموزش دارند نه تنها حقی امروزین است بلکه در آموزه های ادیان توحیدی خصوصا اسلام با عناوین مختلف بیان گردیده و تعلیم و آموزش نکات جهت افزایش ارتباطات و صلح میان نگرشهای توجیدی به عنوان عبادت شمرده شده است. اما در جهان امروز که بی عدالتی به صورت سازمان یافته و با صرف هزینه ها و در قالب برنامه های متعدد ایجاد می شود، آیا می توان آموزش را محور و کانون یک تصمیم گیری خردمندانه و هوشمندانه و برون رفت از بحران های موجود جهانی شمرد؟
 صلح کارآمد و خوب به همین میزان که نیازمند آموزش و تحصیل است، به برقراری عناصر و منابع لازم برای همزیستی متعالی و محترمانه انسانها و ملل محتاج است. 
در نگاهی فرهنگی آن هم در شرایط نزاع های فکری معاصر، با بیانی ساده و قابل پذیرش و فهم اما عمیق می توان گفت که این رویکرد در زمینه صلح جهانی نوعی تلاش برای جهانی سازی یک فرهنگ معین و مفید است. اگر بنا باشد که صلح جهانی از طریق حقوق بشر و بردباری و نیز شناخت فرهنگ های مفید ملل و ارتباط گیری از طریق آن محقق شود،نباید نگاه و خاستگاهی معین داشته بلکه باید برمحور حقیقت و عدالت و نگرش مقبول توحیدی باشد و تنها در این صورت اثر و نتیجه و امید به تغییر وضعیت صلح در جهان را میتوان انتظار داشت.

*عضو هیئت علمی دانشگاه

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


8 + دو =