وزیران ایرانی و گسترش فرهنگ ایرانی در جهان اسلام / خدمت بزرگ ایران به اسلام

در تاریخ امده است خلفای اموی و عباسی با نگرش تعصب گونه و متحجرانه راه تنفس فرهنگی و رشد فکری را حتی بر اساس آموزه های انسانی و اسلامی به روی جامعه می بستند. این فقط یک جنبه سیاسی بود و نباید آن را با دین مخلوط کرد بلکه این روش خلاف دین است. پیامبر گرامی اسلام همواره ابعاد فرهنگی مثبت دیگر ملل را می ستود و این جنبه سیاسی دادن به هرچیزی جهت تسلط بر آن، روش خلفای عباسی بود.

این در حالی است که اسلام پایه علم و فرهنگ و فکر انسانی را والا می داشت و این خود در جذب دانشمندان ایرانی به اسلام مؤثر بود. علمای ایران چون میدان را برای فعالیت خود باز دیدند کوشیدند تا در پایه گذاری دانش در صف مقدم باشند. آنان می دانستند که تا با دنیای خارج از نظر مبادله در حال داد و گرفت هستند جامعه اسلامی رشد می کند و هر گاه پای تعصب و سیاست زدگی و انحصار بمیان بیاید و رشد فکری محدود گردد انحطاط جامعه دقیقا از همینجا آغاز می گردد.

از این رو متفکران اسلامی که ایرانیان در بین آنان شاخص بودند در فلسفه و کلام میدان را برای هر گونه انتقادی نسبت به دین باز می گذاشتند و به آن جواب می دادند و هرگز شیوه توهین و تحریف را اسلامی و انسانی نمی دانستند . بدین شیوه اعتقاد و ایمان جنبه روشن بینی و تعقل پیدا می کرد و قشریگری و جمود و رکود فكری از بین می رفت. ایرانیان در این زمینه خدمات بزرگی به دین اسلام کردند و برعکس و به گفته شهید مطهری از خدمات ارزشمند ایرانیان به اسلام به شمار میرود.

نقش مهم اسلام برگزیدگی روشهای تربیتی و مثبت ملل بزرگ و بوجود آوردن روشی ترکیبی و مثبت از همه فرهنگ های توحیدی بوده است . در زمان پیامبر گرامی، ایرانیان، یونانیان، هنديها و اعراب هريك فرهنگی خاص خود داشتند و با برگزیدن نقاط فرهنگی مثبت آنان و ترکیب با یکدیگر بستر نزدیک سازی و صلح و گرایش به اسلام بیشتر میشد. گسترش اسلام باعث شد که این ملل تمام جنبه های خوب و مثبت فرهنگی خود را که با اسلام سازگاری داشت عرضه دارند و از اختلاط و آمیزش آنها فرهنگ نو و همه گیر و صلح ساز و مثبتی تجلی کند.اکنون ببینیم فرهنگ ایرانی چگونه وارد اسلام شد وچه نقشی در پیشرفت و سعادت انسان داشته است.

در شیوع تمدن ایران دو عامل عمده دخالت داشت: یکی واگذاری مقام وزارت به ایرانیان و دیگر انتقال پایتخت خلافت از دمشق به بغداد.

در زمان بنی امیه اولین کسی که به وزارت رسید ابی سلمه خلال یکی از موالی ایرانی بود. منصور عباسی نیز ابو ایوب موریانی را که اهل قريه موریان اهواز بود به وزارت بر گزید. ایرانیان منصب وزارت را بین خود حفظ کردند. کما اینکه وزیر مهدی نیز يك ایرانی بنام يعقوب بن داود بود. برمکیان و خاندان سهل شهرتشان بیش از آن است که به بحث در باره آنان بپردازیم. بعد از این دو خاندان باز احمد بن يوسف و سپس ثابت بن يحيى بن يسار رازی که هر دو ایرانی بودند به مقام وزارت رسیدند. اکنون ببینیم وزیر چه نقشی داشت؟

وزیر تمام امور کشوری و لشکری مملکت را زیر نظر داشت و در هر مورد شخصا فرمانهائی صادر می کرد. کسی به عنوان وزیر انتخاب می شد که دارای صفات نيك باشد. داشتن عفت، نجابت، استقامت، تجربه و تربیت خوب و صبر و شکیب و توان مدیریتی از شرایط اصلی آن بود. وزیر باید رازدار، پر تحمل، بردبار ، خونسرد و آرام باشد. بهره ور از علم و ادب و نکته سنج باشد. ایرانیان که واجد این شرایط بودند زودتر توانستند در دربار خلافت راه یابند زیرا همه سخندان، نويسنده، شاعر، نكته دان و غالبا اهل شمشیر هم بودند.

استعداد ایرانیان در ادب آموزی آنچنان بود که عبدالحمید کاتب وسالم دو ایرانی دربار اموی از بزرگترین نویسندگان زبان عربی به شمار رفتند.

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


− 6 = هیچ