ويژگي هاي اخلاقي رسول خدا (ص)از حلم تا پیشقدمی در دست دادن و دوستی با مردم

پيامبر مهر و رحمت، حضرت محمد مصطفي (ص) که در قرآن کريم به عنوان الگويي نيکو معرفي شده اند، زندگي پر نور ايشان سراسر نکته و درس آموزي بوده است که بررسي روايات به جاي مانده درباره آن حضرت، مسير شناخت و شخصيت ايشان را در حد فهم خودمان تا رسیدن به قرب قلبی به امام عصر عج الله را هموارتر مي گرداند.

گزارش: علی صمدی

به گزارش سلام نیوز علي رغم وجود هزاران کتاب و مقاله در ذيل شخصيت ايشان، اما باز هم در مي يابيم که ناگفته هاي مهمي در زير چتر سانسورچيان مخفي و آن چنان که بايد رسول خدا را بشناسيم، نشناخته ايم. در اين بين معرفي چهره رسول خدا در منابع اهل تسنن به عنوان يک انسان عادي در جامعه همراه با اشتباهات گفتاري و رفتاري، در تنقيص و از چشم افتادن آخرين و برترين پيامبر الهي تأثير به سزايي داشته و حتي هجمه هاي بسياري از مستشرقان همچون: ايگانس گلدزيهر، هنري لامنس، ويليام مونتگمري وات و… بر خواسته از منابع حديثي و دست اول سني بوده و علاوه بر تخريب دين مبين اسلام، شخصيت معنوي رسول خدا صلي الله عليه و آله را مورد تهاجم قرار داده اند. آنچه که در اين بين مغفول مانده و کمتر بدان توجه شده است، بيان ويژگي هاي اخلاقي رسول خدا صلي الله عليه و آله جهت الگو پذيري است. از باب اينکه قرآن کريم پيامبر را الگويي نيکو معرفي کرده است، بر آنيم تا در اين نوشته به نحو اختصار به برخي از ويژگي هاي اخلاقي ايشان اشاره اي داشته باشيم.

حلم و صبر و بردباری

حلم و بردباري از ويژگي هاي مهم پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است. شيکيبايي در برابر نا ملايمات نيز از مباحث مهمي است که در زندگي روزمره ما کار برد داشته و الگو گيري از سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله راهگشاي زندگي ما خواهد بود. در روايتي پيرامون حلم و صبر رسول خدا صلي الله عليه و آله، انس بن مالک چنين نقل کرده است:

و روي عن أنس قال: كنت مع النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلم و عليه برد غليظ الحاشية فجذبه أعرابيّ بردائه جذبة شديدة حتّى أثّرت حاشية البرد في صفحة عاتقه صلّى اللّه عليه و آله و سلم ثمّ قال: يا محمّد احمل لي على بعيريّ هذين من مال اللّه الذي عندك فانّك لا تحمل لي من مالك و لا مال أبيك، فسكت النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلم ثمّ قال: المال مال اللّه و أنا عبده، ثم قال: و يقاد منك يا أعرابيّ ما فعلت بي، قال: لا، قال: لم؟ قال: لأنّك لا تكافى‏ء بالسيّئة الحسنة، فضحك النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلم ثمّ أمر أن يحمل له على بعير شعير و على الآخر تمر.

النمازي الشاهرودي، الشيخ علي (المتوفي1405هـ)،‌مستدرك سفينة البحار، ج2، ص682، تحقيق وتصحيح: الشيخ حسن بن علي النمازي،‌ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ: 1418هـ.

انس مي گويد: همراه با پيامبر بودم که ايشان لباسي خشن بر تن داشتند، فردي بيابان گرد با شدت لباس ايشان را کشيد به طوري که جاي کشيدن شدن لباس، بر روي گردن ايشان نمايان شد، سپس آن فرد به پيامبر عرض کرد: اي محمد، از مالي که از آنِ خداوند بوده و نزد توست بر دو شتر من سوار کن چرا که تو از مال خودت و پدرت چيزي به من نمي دهي. انس مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله ساکت بودند تا اينکه فرمود: مال، مال خدا بوده و من بنده او هستم. پيامبر به آن فرد فرمود: اي بيابان گرد، اگر افسار شترت را بگيرم [که بار آنان را پر کنم] برايم چه مي کني؟ آن فرد گفت: نه [اين کار را نمي کني] پيامبر فرمود: چرا؟ گفت: چون تو [کار] خوب و بد را يکسان انجام نمي دهي. در اين هنگام رسول خدا صلي الله عليه و آله خنديد و دستور داد تا بر يک شتر جو بر شتر ديگر، خرما بار کنند.

اين اخلاق پيامبر و صبر ايشان، نمونه اي نيکو براي ما مي باشد که در مقابل بدي ديگران عکس العمل تند نشان نداده و آن فرد اعرابي نيز گمان نمي کرد که رسول خدا صلي الله عليه و آله در مقابل صحبت تند او پاسخ مثبتي بدهند و از اين بابت بود که متعجب و گمان خير نمي کرد.

قاضي عياض از علماي اهل تسنن پيرامون مجروح شدن رسول خدا در جنگ احد و صبر بي حد و حصر آن حضرت گزارشي را چنين بيان کرده است:

 و روي أن النبي صلى الله عليه وسلم لما كسرت رباعيته وشج وجهه يوم أحد شق ذلك على أصحابه شديداً ، وقالو : لو دعوت عليهم فقال : إني لم أبعث لعاناً ، ولكني بعثت داعياً ورحمة . اللهم اهد قومي فإنهم لايعلمون.

القاضي عياض، ابوالفضل عياض بن موسي بن عياض اليحصبي السبتي (متوفاى544هـ)، كتاب الشفا، ج1، ص87، طبق برنامه الجامع الكبير.

روايت شده است هنگامي که در جنگ احد پيشاني پيامبر شکست و سر آن حضرت شکاف برداشت، اين مساله بر صحابه ايشان گران تمام شد، آنان به پيامبر عرض کردند: نفرينشان کنيم؟ رسول خدا فرمود: من لعن کننده مبعوث نشدم، براي دعوت و رحمت مبعوث شده ام، خدايا قوم مرا هدايت کن که نمي دانند.

در اين متن نيز رسول خدا صلي الله عليه در اوج گرفتاري و زخمي بودن، هنگامي که از ايشان مي خواهند تا نسبت به گروه طرف مقابل نفرين کنند، رسول خدا صلي الله عليه و آله از اين کار منع کردند و اين چنين صبر عملي خود را به اطرافيان نشان دادند.

مرحوم شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه نيز گزارش جالبي را پيرامون صبر رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين بيان کرده است:

لَمَّا دَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله مِنْ خَيْبَرَ قَالَ لِلنَّاسِ قِفُوا فَوَقَفَ النَّاسُ فَرَفَعَ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا أَظْلَلْنَ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا أَقْلَلْنَ وَ رَبَّ الشَّيَاطِينِ وَ مَا أَضْلَلْنَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ هَذِهِ الْقَرْيَةِ وَ خَيْرَ مَا فِيهَا وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ مَا فِيهَا ثُمَّ نَزَلَ تَحْتَ شَجَرَةٍ فِي الْمَكَانِ فَأَقَامَ وَ أَقَمْنَا بَقِيَّةَ يَوْمِنَا وَ مِنْ غَدِهِ. فَلَمَّا كَانَ نِصْفُ النَّهَارِ نَادَانَا مُنَادِي رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله فَاجْتَمَعْنَا إِلَيْهِ فَإِذَا عِنْدَهُ رَجُلٌ جَالِسٌ فَقَالَ إِنَّ هَذَا جَاءَنِي وَ أَنَا نَائِمٌ فَسَلَّ سَيْفِي وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي الْيَوْمَ قُلْتُ اللَّهُ يَمْنَعُنِي مِنْكَ فَشَامَ السَّيْفَ وَ هُوَ جَالِسٌ كَمَا تَرَوْنَ لَا حَرَاكَ بِهِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ لَعَلَّ فِي عَقْلِهِ شَيْئاً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ نَعَمْ دَعُوهُ ثُمَّ صَرَفَهُ وَ لَمْ يُعَاقِبْهُ.

الشيخ المفيد محمد بن محمد بن النعمان، (المتوفي 413 ق)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج1، ص125، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع – بيروت – لبنان، سال چاپ : 1414 – 1993 م.

راوي مي گويد: هنگامى كه رسول خدا صلي الله عليه و آله نزديك خيبر شد، به مردم فرمودند: بايستيد، مردمان ايستادند سپس دست هاى خويش را سمت آسمان بلند كرده و فرمودند: خدايا، اى پروردگار هفت آسمان و آنچه بر آن سايه افكنده و اى پروردگار هفت زمين و آنچه بر خود گرفته و اى پروردگار شياطين و آنچه گمراه كرده ‏اند، از تو خير و نيكوئى اين روستا و آنچه در آن است درخواست مي كنم، و از شر و بدى آن به تو پناه مي برم، سپس زير درختى همان جا فرود آمد و آنجا منزل كرد و ما نيز آن روز و فردا را تا نيمه آن بوديم، چون نيمه روز شد، منادى رسول خدا صلي الله عليه و آله فرياد زد (و مردمان را به سمت ايشان فرا خواند) گرد آن حضرت جمع شديم، ديديم مردى نزدش نشسته، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: من در خواب بودم كه اين مرد آمد و شمشير مرا از غلاف كشيد و به من گفت: اى محمد كيست كه امروز تو را از من نگهدارد؟

گفتم: خدا مرا از دست تو نگهدارى مي كند، (اين را كه گفتم) شمشير را در غلاف كرده و چنانچه مى ‏بينيد، نشست و هيچ کاري نكرد، ما عرض كرديم: اى رسول خدا شايد در عقل و خرد او چيزى باشد (و از نظر عقل ناقص باشد)؟ رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: آرى او را واگذاريد سپس او را رها ساخته و دنبالش نكرد.

در اين گزارش نيز رسول خدا صلي الله عليه و آله ضمن خودداري از ايجاد هرگونه درگيري و ايجاد بگومگو با فردي که ظاهرا مشکل عقلي داشته است، با او طبق اخلاق صحيح اسلامي برخورد کرده و آن فرد نيز به رسول خدا صلي الله عليه و آله هيچ آسيبي نرساند.

برخورد متواضعانه و عدم خود برتر بینی 

تواضع و برخورد مناسب و عدم خودبرتري نسبت به ديگران از نکات مهم اخلاقي است که بايد بدان توجه داشته و کسي که در مقابل ديگران خود را برتر مي داند، وارد معرکه خود برتر بيني شده و در معرض سقوط قرار گرفته است.

سيره رفتاري رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز تواضع بوده است چنان چه در شرح حال ايشان آمده است:

وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ نَهَى عَنِ الْأَكْلِ مُتَّكِئاً وَ كَانَ إِذَا أَكَلَ اسْتَوْفَزَ عَلَى إِحْدَى رِجْلَيْهِ وَ اطْمَأَنَّ بِالْأُخْرَى وَ يَقُولُ أَجْلِسُ كَمَا يَجْلِسُ الْعَبْدُ وَ آكُلُ كَمَا يَأْكُلُ الْعَبْدُ.

المغربي، القاضي النعمان (متوفاي 363هـ)، دعائم الإسلام، ج2، ص118، تحقيق: آصف بن علي أصغر فيضي، ناشر : دار المعارف – القاهرة، سال چاپ : 1383 – 1963 م.

رسول خدا صلي الله عليه و آله خوردن در حال تکيه دادن [که اخلاق متکبران] مي باشد را نهي کردند و روي يک پا مي نشست و بر پاي ديگر خود تکيه مي کرد و مي فرمود: مانند بندگان بنشين و مانند آن ها بخور [و مانند متکبران نباش].

همچنين پيرامون نشستن ايشان آمده است:

وَ مَا أَخْرَجَ رُكْبَتَيْهِ بَيْنَ يَدَيْ جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ وَ مَا قَعَدَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ قَطُّ فَقَامَ حَتَّى يَقُومَ.

طبرسى، حسن بن فضل‏ (متوفای قرن6ق)، مكارم الأخلاق‏، ص17، ناشر: الشريف الرضى‏، قم، 1412 ق / 1370 ش‏.

هيچ وقت از حالت دو پا نزد کسي که نشسته بود، خارج نشد و هيچ کسي نزد ايشان نشست مگر اينکه او بر مي خواست و سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله بلند مي شد.

در اين روايت دو نکته مهم وجود دارد:

1.     رسول خدا نزد ديگران دو زانو مي نشستند؛

2.     هنگامي که کسي نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله مي نشست، پيامبر هيچ وقت در بلند شدن و برخواستن پيش قدم نمي شدند.

ثقفي همچنين در الغارات در احوال رسول خدا صلي الله عليه و آله مي نويسد:

وَ هُوَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ أَجْوَدَ النَّاسِ كَفّاً وَ أَجْرَأَ النَّاسِ صَدْراً وَ أَصْدَقَ النَّاسِ لَهْجَةً وَ أَوْفَى النَّاسِ ذِمَّةً وَ أَلْيَنَهُمْ عَرِيكَةً وَ أَكْرَمَهُمْ عِشْرَة.

ثقفى، ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال‏، (متوفای 283 ق‏)، الغارات‏، ج1، ص98، محقق / مصحح: حسيني، عبدا لزهراء، ناشر: دار الكتاب الإسلامي‏، قم‏، نوبت چاپ: اول‏، سال چاپ: 1410 ق‏.

ايشان آخرين پيامبران، بخشنده ترين مردم و صبور ترين مردم بود و در گفتار راستگوترين افراد و وفاترين افراد در پرداخت بدهي ها و خلق و خوي ايشان بهتر از همه بود و از بهتر زندگي مي کرد.

دست دادن و مهربانی با مردم

دست دادن و برخورد با ديگران نيز مقوله مهمي بوده و بسياري از افرادي که در جامعه اسلامي زندگي مي کنند، از ابتدايي ترين آداب معاشرت اجتماعي نيز خبر نداشته و رعايت نمي کنند.

امام صادق سلام الله عليه پيرامون دست دادن رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلیی الله علیه و آله رَجُلًا قَطُّ فَنَزَعَ يَدَهُ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يَنْزِعُ يَدَهُ مِنْهُ.

الكليني الرازي، محمد بن يعقوب بن إسحاق (المتوفى329 ق)، الكافي، ج2، ص182، صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري، ناشر: دار الكتب الاسلامية ‏، تهران‏، الطبعة الثالثة، 1388هـ.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با هيچ کسي مصافحه نمي کرد مگر اينکه آن طرف دستش را مي کشيد و ايشان در اين امر پيش قدم نمي شد.

تعلق خاطر نداشتن به دنیا و جایگاه

 تعلق نداشتن به دنيا و جایگاه امري مورد تائيد دين اسلام بوده و نداشتن وابستگي به دنيا يکي از ويژگي هاي خوب يک فرد مؤمن است.

البته نبايد فراموش کرد آنچه که بايد مد نظر داشت، تعلق به دنيا است اما کسب درآمد از راه حلال نزد اسلام مذموم نيست فقط نداشتن تعلق به مال دنيا مهم است.

غزالي از نويسندگان صوفي سني از قول رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين نقل کرده است:

إخواني من أولي العزم من الرسل قد صبروا على ما هو أشد من هذا فمضوا على حالهم وقدموا على ربهم فأكرم مآبهم وأجزل ثوابهم فأجدني أستحيي إن ترفهت في معيشتي أن يقصر بي دونهم فأصبر أياما يسيرة أحب إلي من أن ينقص حظي غدا في الآخرة وما من شيء أحب إلي من اللحوق بإخواني وأخلائي.

الغزالي، محمد بن محمد ابوحامد (المتوفى505هـ، إحياء علوم الدين، ج3، ص357، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.

برادران اولي العزم من که از پيامبران بودند، بر بد ترين از اين [مصائب] صبر کردند و بر اين حال از دنيا رفتند و به نزد پروردگار خود مشرف شدند و خداوند آنان را جايگاهي نيکو عنايت کرد و ثواب زيادي به آنان داد سپس مرا ديد که اگر نسبت به رفاه در زندگي غير از آنان مي باشم، خجالت مي کشم، روز هاي کمي را صبر کردم که برايم از کميِ بهره در آخرت بهتر است [صبر بر دنيا را بر صبر آخرت ترجيح دادم] و هيچ چيزي برايم محبوب از رسيدنم به برادران و اجدادم باشد، نيست.

امام صادق سلام الله عليه نيز پيرامون اين صفت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ: دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله رَجُلٌ وَ هُوَ عَلَى حَصِيرٍ قَدْ أَثَّرَ فِي جِسْمِهِ وَ وِسَادَةِ لِيفٍ قَدْ أَثَّرَتْ فِي خَدِّهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ وَ يَقُولُ مَا رَضِيَ بِهَذَا كِسْرَى وَ لَا قَيْصَرُ إِنَّهُمْ يَنَامُونَ عَلَى الْحَرِيرِ وَ الدِّيبَاجِ وَ أَنْتَ عَلَى هَذَا الْحَصِيرِ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَأَنَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ اللَّهِ لَأَنَا أَكْرَمُ مِنْهُمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا وَ الدُّنْيَا إِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رَجُلٍ رَاكِبٍ مَرَّ عَلَى شَجَرَةٍ وَ لَهَا فَيْ‏ءٌ فَاسْتَظَلَّ تَحْتَهَا فَلَمَّا أَنْ مَالَ الظِّلُّ عَنْهَا ارْتَحَلَ فَذَهَبَ وَ تَرَكَهَا.

كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، (متوفای قرن 3 ق‏)، الزهد، ص50، محقق / مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، ناشر: المطبعة العلمية، قم،  1402 ق‏.

عبد الله بن سنان مي گويد از امام صادق شنيدم که فرمود: مردي بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد در حالي که ايشان بر روي حصيري که اثرش بر جسم ايشان بود [نشسته] و بالشتي که از ليف خرما بود و اثر آن باقي مانده بود [تکيه کرده بود] در حالي که اين حصير ها را لمس مي کرد، عرض کرد: کسري و قيصر به اين حصير ها رضايت نمي دهند، آنان بر حرير و ابريشم مي خوابيدند و تو بر روي اين حصر. پيامبر به آن مرد فرمود: من بهتر از آن دو هستم، به خدا قسم که من با کرامت تر از آنان هستم، به خدا قسم من را چه به دنيا؟ شباهت دنيا، مانند مرد سواره اي است که بر سايه درختي مي گذرد و زير آن سايه قرار مي گيرد، هنگامي که آن سايه رفت، آن فرد حرکت کرده و درخت را ترک مي کند.

در روايتي ديگر که حاکي از زهد و عدم دلباختگي رسول خدا به دنيا مي باشد، از قول اميرالمؤمنين سلام الله عليه آمده است:

مَا شَبِعَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله مِنْ خُبْزِ بُرٍّ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ حَتَّى مَضَى لِسَبِيلِهِ.

الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (المتوفي381ق)، عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص64، تحقيق: تصحيح وتعليق وتقديم: الشيخ حسين الأعلمي، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت – لبنان، سال چاپ: 1404 – 1984م.

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله تا زمانى كه از دنيا رفت سه روز پى در پى از نان گندم خالص سير نخورد.

خدا ترسی در مواجهه با اشخاص

خدا ترسي و قدم برداشتن در مسير الهي نيز از جمله ويژگي هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده است.

در روايتي امام صادق سلام الله عليه فرمودند:

مَا كَانَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ أَنْ يُظِلَّ خَائِفاً جَائِعاً فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

الكليني الرازي، محمد بن يعقوب بن إسحاق (المتوفى329 ق)، الكافي، ج8، ص163، صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري، ناشر: دار الكتب الاسلامية ‏، تهران‏، الطبعة الثالثة، 1388هـ.

نزد پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله چيزى محبوب تر از آن نبود كه روز را سپرى كند در حالى كه از خدا ترسان و در راه خدا گرسنه باشد.

حجب و حیا 

حياء که نيمه ی ايمان آدمي می باشد، مساله اي مهم و قابل اعتنا است. فرد مؤمن بايد نهايت حد و حدود و حياء را رعايت و ديگران را نيز نسبت به اين ويژگي مهمي که هم جنبه فردي داشته و هم جنبه اجتماعي دارد، تشویق کند.

در روايتي انس پيرامون جايگاه حياء، از قول رسول خدا صلي الله عليه و آله مي نويسد:

أَنَسٌ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْحَيَاءُ وَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ فِي قَرَنٍ وَاحِدٍ فَإِذَا سُلِبَ أَحَدُهُمَا اتَّبَعَهُ الْآخَرُ.

الصدوق، محمد بن علي بن الحسين،(المتوفى381ق)، معاني الأخبار، ص410، تصحيح وتعليق : علي أكبر الغفاري، ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، سال چاپ : 1379هـ – 1338 ش.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: حياء و ايمان هر دو در کنار يکديگر هستند، هر گاه يکي از آن دو از بين برود، ديگري نيز از بين مي رود.

در گزارشي ابي سعيد خدري که از صحابه رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده است، چنان نقل مي کند:

وَ عَنْهُ (ابي سعيد الخدري) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشَدَّ حَيَاءً مِنَ الْعَذْرَاءِ فِي خِدْرِهَا وَ كَانَ إِذَا كَرِهَ شَيْئاً عَرَفْنَاهُ فِي وَجْهِهِ.

طبرسى، حسن بن فضل‏ (متوفای قرن6ق)، مكارم الأخلاق‏، ص17، ناشر: الشريف الرضى‏، قم، 1412 ق / 1370 ش‏.

رسول خدا صلي الله عليه و آله از زنان باکره درون خانه، با حياتر بود و اگر ايشان از چيزي خوشش نمي آمد، ما از چهره ايشان مي فهميديم.

استغفار

طلب بخشش از خداوند متعال و ورود در وادي رحمت الهي، آرزوي هر بشري بوده و مختص به افراد گناهکار نيست. رسول خدا و ائمه عليهم السلام که معصوم بوده اند، از استغفار خود يکي از سه هدف را داشته اند:1. آموزش به امت خود؛ 2. استتغفار براي امت و پيروان خود؛ 3. طلب بخشش از انجام امور مباح مانند خوردن و خوابيدن و… .

در روايتي امام صادق سلام الله عليه پيرامون طلب استغفار رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين فرمودند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه و آله كَانَ لَا يَقُومُ مِنْ مَجْلِسٍ وَ إِنْ خَفَّ حَتَّى يَسْتَغْفِرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَمْساً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً.

الكليني الرازي، محمد بن يعقوب بن إسحاق (المتوفى329 ق)، الكافي، ج2، ص504، صححه وعلق عليه علي أكبر الغفاري، ناشر: دار الكتب الاسلامية ‏، تهران‏، الطبعة الثالثة، 1388هـ.

رسول خدا صلي الله عليه و آله هميشه از مجلسى بر نمى‏خواست گرچه كوتاه بود تا اينکه بيست و پنج بار از خداوند طلب بخشش مى‏كرد.

از آنجائي که تمامي اعمال و رفتار رسول خدا مورد توجه اطرافيان و صحابه بوده است، پيامبر اکرم بسياري از کار هاي مهم را عملي انجام مي دادند تا مورد توجه همگان قرار بگيرد.

شجاعت 

از ويژگي هاي شخصي رسول خدا صلي الله عليه و آله شجاعت آن حضرت بوده است که علي رغم فرار بسياري از صحابه از معرکه جنگ، ايشان فرار نمي کردند و چه خون دلهايي به دل پيامبر کردند مخصوصا کساني همچون خلفا که در جنگ احد فراري شدند .

وجود مقدس اميرالمؤمنين سلام الله عليه که ايشان نيز الگوي شجاعت بوده اند، پيرامون شجاعت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ: لَقَدْ رَأَيْتُنِي يَوْمَ بَدْرٍ وَ نَحْنُ نَلُوذُ بِالنَّبِيِّ صلي الله عليه و آله وَ هُوَ أَقْرَبُنَا إِلَى الْعَدُوِّ وَ كَانَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ يَوْمَئِذٍ بَأْساً.

طبرسى، حسن بن فضل‏ (متوفای قرن6ق)، مكارم الأخلاق‏، ص18، ناشر: الشريف الرضى‏، قم، 1412 ق / 1370 ش‏.

روز جنگ بدر که ما از اطرافيان پيامبر بوديدم و ايشان نزديک ترين ما به دشمن بود، ديدم که ايشان از سخت ترين مردم در آن روز [در ميدان جنگ] بود.

حلم و صبر، تواضع، عدم دنیا گرایی ، خوف، حياء و ساير آداب اجتماعي که در اين نوشته مورد بررسي قرار گرفت، تماما سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده است و لازم است فرد مسلمان اين موارد را سرلوحه کار خود قرار دهد.

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


شش × 9 =