چگونه به صلح درون دست یابیم؟ راهکارهایی ساده برای یگانگی با هستی

تمرین پذیرش

فهرستی شخصی تهیه کنیم

پذیرش خود، جهت ارتقای صلح درون حائز اهمیت است زیرا ما را قادر می‌سازد تا با آنچه که در حال حاضر رخ می‌دهد و وجود دارد مشکلی نداشته باشیم، صرف نظر از اینکه شرایط چگونه باشد.

همانطور که هر چیز با اهمیتی فکر و حواس ما را به خود جلب می کند، توجه به کمبودها، خواسته ها و … نیز باعث پررنگ تر شدن آنها در فکر و روان ما شده و جایگاه محکم تری در زندگی ما پیدا می کنند و همین امر ما را از خود واقعی مان در لحظه دور می سازد.

می‌توانیم با تمرین پذیرش خودمان کار را شروع کنیم و فهرستی از دارایی‌های شخصی‌مان تهیه کنیم: اینکه چه کسی هستیم، چه شکلی هستیم، چه احساسی داریم، چه کارهایی کرده ایم، چه امکاناتی داریم و …

گزارش: آیات زین الدین
  • فهرست شخصی از شخصیتمان، خصوصیات مثبت و منفی که نیاز به اصلاح دارند، اعمال و ظاهرمان بنویسیم. برای پذیرش هر یک از داشته هایمان و هر قسمت از فهرست امتیاز دهیم – حتی مواردی که آنها افتخار نمی‌کنیم.(مثلا نمره ۵ یعنی ویژگی مورد نظر را کاملا پذیرفته ایم و نمره ۱ یعنی با وجود آن ویژگی مشکل داریم و نپذیرفته این) اگر لازم است کارهای منفی‌مان را فراموش کنیم و بر آنچه که امروز برای بهتر شدن خودمان انجام داده‌ایم، تمرکز کنیم.

  • فهرستی از اهدافمان را تهیه کنیم. داشتن رویا و آرزو، چیزی است که ما را به سمت خویشتن پذیری و حرکت رو به جلو وا می‌دارد. اهداف شخصی برای خودمان تعیین کنیم و هر روز به سمت نیل به آنها حرکت کنیم. به عنوان مثال اهداف شخصی می­ توانند شامل موارد زیر باشند: کم کردن وزن، تغذیه سالم‌تر، ورزش بیشتر، انتخاب سرگرمی جدید (مثل نواختن ساز) یا تماشای کمتر تلویزیون. روزانه از خودمان بپرسیم کاری که هم اکنون می‌کنیم همراستا با اهداف و ارزش‌هایمان است یا خیر.(در اینجا اهدافی مثل شغل و آینده مالی و … مد نظر نیست بلکه هر هدفی که به خود شخص ما اعم از خصوصیات ظاهری، اخلاقی و … مربوط می شود مد نظر است)

  • برای تقویت خویشتن پذیری، شاخصه‌های منفی‌مان را به مثبت تبدیل کنیم. مثلا شاید فکر می کنیم به اندازه کافی قد بلند نیستیم بنابراین کاملا از نظر ما قدمان غیر قابل قبول است (و می دانیم که قدمان دیگر رشد نمی کند و توانایی تغییر و اصلاح این نکته منفی را نداریم) لذا می‌توانیم با معناسازی درباره قدمان، به تمرین خویشتن پذیری بپردازیم. قدمان چه معنا یا هدفی دارد؟ آیا به ما کمک می­ کند تا فعالیت‌های خاصی را انجام دهیم که فرد بلندقدتر قادر به انجامشان نیست؟ قدمان چه سودی برای ما دارد؟ باید در ابتدا سعی کنیم با چنین سوالات و افکاری، منفی بودن حسمان نسبت به قدمان را کنترل کنیم و با تلاش بیشتر، قدمان را همانطور که هست بپذیریم، چرا که اندیشه های ما در ایمان به خدا به ما چنین می گوید که خدا تمام شرایط ما را آنطور که باید باشد، در نظر گرفته.

بر چیزهایی که بخاطرشان سپاسگزاریم، تمرکز کنیم

یک روش تمرین پذیرش زندگی‌مان، سپاسگزار بودن به خاطر چیزهایی است که داریم بجای اینکه بر آنچه نداریم، تمرکز کنیم.

  • فهرستی از چیزهایی تهیه کنیم که در زندگی‌مان ارزش دارد که می‌تواند شامل مواردی این چنینی باشد: خانواده، دوستان، سقف بالای سرمان، غذای کافی، تحصیلات، دولت، قوانین، طبیعت، جاده‌ها، تکنولوژی و … به خاطر داشته باشیم که برخی افراد در دنیا دسترسی کمی به چیزهایی دارند که از نظر ما نیازهای اولیه هستند.بهتر است هر مورد را جزئیات بنویسیم.مثلا صرف داشتن خانواده یک نعمت است اما چرا برای شخص ما خانواده ارزش بالاتری دارد، حضور خانواده چه کمکی در زندگی و روان ما به ما می کند و …

  • می‌توانیم در شبکه های اجتماعی، افکار سپاس گذاریمان را با سایرین به اشتراک بگذاریم.

  • مطالعه کتابهایی نظیر معجزه شکرگذاری و نیز تهیه دفترچه هایی با این مضمون و مرور مستمر آنها به تحقق هدف این بخش کمک زیادی می کند.

از کنترل چیزهایی که نمی‌توانیم تغییر دهیم، دست برداریم

ما به عنوان انسان، اغلب می‌خواهیم دیگران (کاری که انجام می‌دهند یا نحوه عملشان) و محیطمان (خانه، کار، مدرسه، جامعه، جهان) را کنترل کنیم. ما می‌خواهیم همسرمان فرد بهتری باشد، رئیسمان مهربان‌تر باشد، خانه‌مان تمیزتر باشد، ترافیک از بین برود.

احتمالا به خاطر این است که از ناشناخته‌ها یا آنچه که نمی‌توانیم کنترل کنیم مثل مرگ خودمان می‌ترسیم. متاسفانه، ما همواره قادر نیستیم این پیامدها را کنترل نماییم و نمی‌توانیم تفکر، احساس یا عمل دیگران را کنترل کنیم.

  • فقط بر روی چیزهایی که می‌توانیم در لحظه حال کنترل کنیم، تمرکز کنیم. از خودمان بپرسیم “در این موقعیت چکار می‌توانم انجام دهم؟” چنانچه نمی‌توانیم آن را تغییر دهیم، فقط آن را بپذیریم، به خدا واگذارش کنیم و در نهایت، خود را از قید آن رها سازیم.

شرکت در تمرینات خودآگاهی

همین حالا بر روی موارد مثبت تمرکز کنیم

خودآگاهی (ذهن آگاهی) به افزایش صلح درون کمک به سزایی می‌کند. خودآگاهی، آگاهی از لحظه کنونی، اینجا و همین حالا است بجای اینکه درباره آینده یا گذشته فکر کنیم.

فکر کردن به گذشته تنها موجب افسردگی، تاسف و حسرت می‌شود و فکر کردن به آینده باعث افزایش اضطراب و نگرانی خواهد شد. حضور کامل در لحظه کنونی و در حال زندگی کردن، باعث افزایش حس رضایت می‌شود و این نکته، یکی از اصلی ترین اصولی‌ست که در کتابهای حوزه کمال و یگانگی به آن پرداخته شده است. در آینده در مورد لحظه حال و تمرین های آن مطالبی منتشر خواهیم کرد.

  • سعی کنیم لحظه حال را درک کنیم. موارد مثبت درباره آنچه که در اطرافمان روی می‌دهد را پیدا کنیم. مثلا اگر در خانه هستیم از پنجره به آسمان آبی نگاه کنیم. چه حسی درباره این آسمان داریم؟ چه شکلی هست؟ آیا ابرها، پرندگان یا هواپیمایی در آسمان هست؟ برقراری ارتباط درونی با لحظه حال، امری مهم در رهاسازی ذهن و شکل گیری صلح درون می باشد.

آگاهی‌مان را بیشتر کنیم

خودآگاهی درباره افزایش دادن آگاهی‌مان درباره خودمان و جهان اطرافمان است. ما با تمرکز و کنترل توجهمان، به انسان آگاه‌تری تبدیل خواهیم شد. در اینجا منظور از آگاهی، افزایش درک و شعور همسو با هستی می باشد.

  • لحظه‌ای وقت بگذاریم و اطرافمان را نگاه کنیم، به اشیاء و افراد نزدیکمان توجه کنیم. بر شی خاصی تمرکز کنیم و ببینیم چه شکلی است؛ فرم، رنگ، بافت و هدف آن را ببینیم. سپس آن شیء را لمس کنیم آیا نرم است یا سخت، یا ناهموار؟ چشمانمان را ببندیم و دستانمان را روی آن شی بگذاریم. چه حسی دارد؟ سرد است یا گرم؟ چه چیزهای جدید و متفاوتی درباره این شی فهمیدیم که تا پیش از این نمی‌دانستیم؟(چنین تمرین های ساده ای بسیار کاربردی هستند و به مرور زمان سبب می شوند تا بتوانیم فارغ از گذشته و آینده و دغدغه ها و … به یک چیز (شی یا حس) در لحظه حال تمرکز کرده، با آن ارتباط برقرار کرده و مدیتیشن کنیم. در مورد این تکنیک مدیتیشن در آینده مطالبی منتشر خواهیم کرد).

افکارمان را مورد توجه قرار دهیم

توجه کنیم چه افکاری از ذهنمان همانند ابری در آسمان می‌گذرند بدون اینکه آنها را قضاوت کرده، رد کنیم یا بپذیریم. فقط اجازه دهیم آنها از ذهنمان بگذرند و ما شاهد و ناظر آن افکار باشیم.

  • هنگامی که فکری به ذهنمان خطور می‌کند، حواسمان به آن باشد و سپس بگذاریم برود.(این تمرینی حیاتی برای صلح درون است که در آینده بیشتر به آن می پردازیم.اما به طور خلاصه می توان گفت که باید آنچه در فکر ما هست را از خود جدا در نظر گرفته و هم چون دو شخص شویم، شخصی که فکر می کند و شخصی که شاهد آن فکر است.این جدا شدن از فکر، تاثیر شگرفی در خودآگاهیمان خواهد داشت).

  • یک راه رها کردن افکار، از طریق تصویرسازی است. چشمانمان را ببندیم و رودی را تصور کنیم که برگ‌ها به پایین و روی آن می‌افتند. هنگامی که به فکر منفی می‌اندیشیم، آن فکر را روی برگ بگذاریم و ببینیم که روی برگ از رود به پایین می‌رود تا جاییکه دیگر آن را نمی‌بینیم.

تمرینات ذهن آگاهی را انجام دهیم

تکنیک ذهن آگاهی راهی عالی برای تمرین خودآگاهی است.

  • یک تمرین خودآگاهی این است هنگامی که تکه‌ای (میوه، شکلات یا هر چیزی) را می‌خوریم بجای اینکه آن را به دهانمان پرت کنیم و بجوییم، رنگ و بافت آن را نگاه کنیم و سپس یک تکه کوچک از آن را گاز بزنیم. آن تکه را به آرامی بخوریم و ببینیم چه مزه‌ای دارد و چه حسی در دهانمان ایجاد می‌کند.این تمرینی برای حس و درک کردن هر چیز جاری در لحظه حال زندگیمان است. مثلا می دانیم شکلات شیرین و خوشمزه است اما واقعا و عمیقا ظاهر و بو و طعم و تجربه چشیدن آن را درک نکرده ایم…

  • به یک پیاده‌روی برای خودآگاهی برویم. بدین شکل که به پیاده‌روی برویم و در این حین به هر چیزی که به فکرمان خطور می‌کنم و نیز اطرافمان توجه کنیم. می‌توانیم شکل فیزیکی‌مان را در حال قدم زدن ببینیم و این حرکت (عضلات، بازوها، پاها) چه حسی دارند و…

تمرینات بیشتر برای خودآگاهی را می توانیم با مطالعه یا جستجو در اینترنت پیدا کنیم.

مراقبه

محلی آرام پیدا کنیم

مراقبه با تامل ساکت همراه است. ابتدا محیط خوبی را برای مراقبه پیدا کنیم که می‌تواند اتاقی ساکت، چمن زاری آرام، یا نشستن در کنار رودی در کنار جنگل باشد. اگر می‌توانیم بهتر است خودمان را از باقی جهان دور کنیم.

انجام مراقبه قبل از خواب یا در هنگام طلوع آفتاب مفید است. در آینده در مورد تکنیک های مراقبه مطالب کاملی منتشر خواهیم کرد.

عوامل حواس پرتی را محدود کرده و راحت باشیم

درها و پنجره‌ها را ببندیم، نورهای تند را کم کنیم. صداهای ناهنجار، ترافیک و سطح آلودگی صوتی را کم سازیم (مثلا در ساعات خلوت روز مثل شب ها یا اول صبح ها، قطع کردن تلفن و موبایل و …) در صورت تمایل یک شمع معطر یا شمع و عود روشن کنیم.

  • از دیگران بخواهیم در زمان مراقبه تنهایمان بگذارند. می توان روی درب اتاق، برچسبی گذاشت و به خانواده اطلاع داد که وارد اتاق نشوند.

  • در صورت تمایل به موسیقی آرامبخش و ملایمی گوش دهیم. بهتر است به جای موسیقی های کامپیوتری، موسیقی آلات موسیقی نظیر پیانو، گیتار و … را بشنویم. بهتر است از موسیقی با کلام اجتناب کنیم زیرا موجب حواس پرتی می‌شود و تمرکز را دشوار می‌سازد.همچنین استفاده از موسیقی های خاص مراقبه نیز کمک شایانی می کند.

  • برای مراقبه می توان روی سطحی نرم و راحت، دراز کشید، یا چهار زانو نشست.

چشمانمان را ببندیم و مراقبه را آغاز کنیم

می‌توان با چشمان باز یا بسته مراقبه کرد ولی برای ما تازه‌کاران بهتر است این کار را با چشمان بسته انجام دهیم تا از حواس پرتی اطرافمان کاسته شود.

  • هنگامی که مراقبه را آغاز می‌کنیم، سعی کنیم به چیز دیگری غیر از صلح درون فکر نکنیم (صلح با هر معنایی که برای ما دارد). اگر تصاویر یا افکار سرگردانی داریم، از کلمات دلگرم کننده برای تمرکز استفاده کنیم یا توجهمان به مراقبه برگدد.

  • سرگردانی ذهن، امری طبیعی است؛ بیش از حد تلاش نکنیم. ذهن عادت دارد برای تثبیت حضور خود، فکرسازی کند.افکاری بی معنی، رویاهایی جذاب، خاطرات گذشته و … را به یاد می آورد تا کنترل ما را به دست بگیرد.در این حالت هر بار متوجه شدیم ذهن، ما را کنترل می کنیم باید مجددا شاهد رفتار ذهن و افکارش باشیم تا وقتی که به مرور بباموزیم در مراقبه به هیچ چیز فکر نکنیم و فقط نظاره گر خود و هستی باشیم.

  • پس از مراقبه، هر گونه افکار یا احساسات تجربه شده را که مفید یا مورد توجه بوده، یادداشت کنیم. بد نیست تاریخ و زمان تمریناتمان را بنویسیم تا پیشرفتمان را چک کنیم.

تصویرسازی یا تجسم را امتحان کنیم

انواعی دیگری از مراقبه مانند تصویرسازی و تجسم وجود دارند که برای برخی افراد مفید هستند(مراقبه تکنیکها و روشهای مختلفی دارد که برای هر فرد، یک یا چند روش خاص بهتر جواب می دهد). یکی از این روشها این است که سعی کنیم آنچه تصور یا بدان فکر می‌کنیم را در ذهنمان کنترل کنیم. این کار به ما در زندگی روزمره و نیل به اهداف کمک می‌کند. (یادمان باشد که این تصویرسازی هم باید با آگاهی باشد.یعنی باید ناظر باشیم و بدانیم که در حال تصویرسازی هستیم نه اینکه در این رویا غرق شویم)

  • چشمانمان را ببندید و خودمان را در مکان امنی تصور کنیم که می‌توان در آن استراحت کرد و آرام گرفت. این مکان می‌تواند ساحل، اتاق خواب یا در میان باغی باشد. توجه کنیم مکان امن ما چه حسی دارد. گرم، نرم و راحت است؟ چه می‌شنویم؟ چه می‌بینیم؟ به این فکر کنیم مکان امن ما چه بویی دارد. شاید بخواهیم مدتی آنجا بمانیم و هنگامی که آماده شدیم، چشمانمان را باز کنیم. درباره حسی که از رفتن به مکان امن پیدا می‌کنیم، اندیشه کنیم. از این تصویرسازی هرگاه احساس ناآرامی کردیم، استفاده کنیم.

  • تصور کنیم صبح بیدار شده‌ایم و معجزه‌ای رخ داده – همه مشکلاتمان یک شبه حل شده است. تصور کنیم ما و محیط اطرافمان چه شکلی خواهد بود. کجا هستیم؟ چه حسی دارد؟ چه کسی در اطراف ما است؟ چه می‌شنویم؟ چکار می‌کنیم؟ این تصویرسازی به تعیین هدف و دستیابی به آن کمک می‌کند.

با آثار هنری مراقبه کنیم

تمرین هنری موجب تقویت صلح درون می‌شود و به فرد برای حس آرامش و رضایت کمک می‌کند. تمرکز بر هنر در حین مراقبه می‌توان الهام بخش بوده و به ما حس آزادی و شگفتی دهد.

  • هنری را انتخاب کنیم (نقاشی، مجسمه‌سازی و غیره) که به آن علاقه بیشتری داریم و به مدت ۵ دقیقه بر آن تمرکز کنیم. درباره آن هنر چه ملاحظه می‌کنیم؟ چه احساسی پدید می‌آید؟ آیا داستانی در ذهنمان می‌نوازد؟ چه افکاری به ذهنمان خطور می‌کند؟

  • هنر و معنایی که برایمان دارد را درک کنیم و از آن لذت ببریم.

مراقبه بر هنر هم یک تکنیک است که ممکن است برای برخی افراد کارا باشد. هدف آن این است که بر عاملی بیرونی – که بر ذهن و روان و احساس ما اثرگذار است – تمرکز کرده تا بتوانیم لحظه حالی که آن عامل بیرونی برای ما فراهم ساخته به خودآگاهی درونی منجر شده و این امر به مرور به صلح درون ختم خواهد شد.

موارد جایگزین مراقبه را پیدا کنیم

انواع مختلف زیادی مراقبه در دسترس ما است. هر چه فرم‌های بیشتری پیدا کنیم، در مراقبه و پیدا کردن صلح درون ماهرتر می‌شویم.

  • مانترا یا مراقبه متعالی را امتحان کنیم که در آنها کلمه یا عبارتی را در حین مراقبه مرتبا تکرار می‌کنیم.

  • یوگا انجام دهیم. یوگا شامل انجام حالاتی است که نیازمند تمرکز است؛ این موجب افزایش یافتن حس آرامش و حضور در لحظه حال می‌شود.

  • کی گانگ، نوعی داروی طب چینی است که بر ایجاد توازن از طریق ترکیبی از تنفس عمیق، مراقبه و حرکات فیزیکی تمرکز دارد.

  • تای چی، هنر رزمی چینی است که ترکیبی از تنفس عمیق با حالات سنتی چینی است که موجب افزایش آرامش و راحتی می‌گردد.

حل کردن گذشته

با یک روان درمانگر صحبت کنیم. اگر تجربه آسیب یا بدرفتاری در گذشته داریم، گذشتن از این تجارب برای کسب صلح درون می‌تواند دشوار باشد. رسیدگی به این تجارب بدون گرفتن کمک هم می‌تواند سخت باشد.

باید در نظر داشت که هر یک از این تجربه های عمیق و سخت همچون سدی بر سر راه آرامش ذهنی و جریان درونی انرژی عمل می کنند.

اگر هر یک از این موارد زیر را تجربه کرده‌ایم و بخصوص اگر این احساسات در تداخل با توانایی‌مان برای انجام امور روزانه هستند، ملاقات با روانپزشک را مد نظر قرار دهیم:

  • اضطراب

  • بیخوابی یا تغییر عادات خواب

  • تحریک پذیری یا نوسانات خلق و خو

  • بازگشت به گذشته یا خاطراتی که ناخواسته به ذهن ورود می‌کند

  • احساس جدایی و جدا افتادگی

  • احساس شکست یا عاری شدن از احساسات

  • افسردگی

  • ترس یا فوبیا

  • مشکل تمرکز یا تصمیم گیری

  • احساس تهدید شدن یا نا امنی

  • افکار یا احساسات آسیب به خود

به گروههای حمایتی ملحق شویم

در موارد زیادی، حل کردن گذشته می‌تواند در کنار به اشتراک گذاردن احساسات و تجارب با دیگران بخصوص اگر آنها نیز تجربه مشابهی داشته باشند، مفید و موثر واقع شود.

صحبت با دیگران درباره گذشته‌مان و اینکه چگونه بر ما تاثیر گذاشته، به ما امکان می‌دهد تا تاثیر این تجارب را مورد کنکاش قرار دهیم. این کار به ما در حل گذشته و گذشتن از آنها جهت کسب صلح درون کمک می‌کند.

  • گروه‌های پشتیبان و حمایتی بخصوص برای قربانیان خشونت‌های خانگی و افرادی که با اعتیاد دست به گریبان هستند، مفید می‌باشد.

  • سعی کنیم احساسات و تجارب مثبت و نیز دردهایمان را با گروه حامی‌مان صادقانه و کامل در میان بگذاریم.

  • شاید پیوستن به گروه های معنوی برایمان مفید باشد.

از طریق نوشتن، درباره گذشته کنکاش کنیم

درباره احساسات و تجارب گذشته‌مان بنویسیم چرا که این کار به ما در پردازش آنها کمک می‌کند. دفتر روزانه، جای خوبی برای ثبت احساسات و بررسی آنها بدون ترس از هر گونه قضاوت است. می‌توانیم از دفتر خاطرات روزانه‌مان برای تامل درباره راه‌حل‌های احتمالی و کارهایی که می‌توانیم در آینده انجام دهیم، استفاده نمایید.

  • مطمئن شویم درباره خودمان قضاوت نمی‌کنیم. دلسوزی که برای یک دوست می‌کنیم، برای خود داشته باشیم. مثلا اگر درباره تجربه دردناکی نوشتیم که باعث شده حس بیچارگی کنیم، از هر گونه قضاوت نظیر “من دوست داشتنی نیستم”، خودداری کنیم در عوض با خودمان مهربان باشیم: “آن اتفاق تجربه ای واقعا آزاردهنده بود ولی واکنش من هم طبیعی بود. اگر این فرد به این رفتارش با من ادامه دهد، من باید به دنبال عشق و حمایت دیگران باشم”.

یادمان باشد صلح درون یعنی کنار آمدن و آشتی راستین با تمام خویش، این امر شامل پذیرفتن خوبی ها و بدی ها، نقص ها و ضعف ها، اشتباهات تصمیم گیری و رفتاری و … تا دوست داشتن خود، کمک به خود، مهم دانستن وجود خود و … می باشد.

تفکرمان را تغییر دهیم

بسیاری اوقات، عادات منفی را از فکر کردن به افرادی در زندگی‌مان به دست می آوریم که حتی کسی متوجه آنها نمی‌شود. مثلا اگر پدرمان فردی سخت گیر و غمیر منعطف است شاید ما هم ناخواسته یا ارادی سعی می کنیم مثل او رفتار کنیم در حالیکه می دانیم آن خصوصیت پدر، ویژگی منفی برای خود او و دیگران است.

یادداشت کنیم چه هنگامی “واکنش ناراحت کننده” یا افکار منفی داریم. لحظه‌ای وقت بگذاریم و شواهد واکنشمان را بررسی کنیم.

  • مراقب شخصی‌سازی باشیم: به سختی می‌توان به صلح درون هنگامی دست یافت که متقاعد شده‌ایم همه چیز درباره ما و در رابطه با ما است. مثلا اگر معلم کودکمان بگوید کودکمان در انجام تکالیف به کمک بیشتری نیاز دارد، شاید آن را حمله شخصی به خود در نظر بگیریم بجای آنچه که واقعا هست: یک اظهار نظر از این واقعیت که فرزندمان به کمک بیشتری نیاز دارد و معلمش فکر می‌کند می‌توانیم به او کمک کنیم. به خودمان یادآوری کنیم اغلب چیزها همانند حملات شخصی نبوده و ما تنها مسئول همه امور نیستیم.

  • هنگامی که متوجه افکاری از این دست شدیم یا افکاری که حس منفی یا شکننده دارند، به دنبال شواهدی برای شکل گیری و منشا این تفکر یا حس باشیم. روش‌های دیگری را برای نگاه به آن موقعیت در نظر بگیریم. به خودمان یادآوری کنیم که یک تجربه منفی توصیف‌کننده ما نیست و آینده ما را تعیین نمی‌کند.

مرزها و محدوده‌های سالمی تعیین کنیم

گاهی اوقات روابط ما، ما را از کسب صلح درون باز می‌دارد بخصوص اگر آنها ناسالم یا سست باشند. تعیین مرز و محدوده برای افرادی که مدت‌های طویل در زندگی‌مان بوده‌اند، کار دشواری است.

باید خودمان را تقویت کنیم و با تعیین مرزهای ارتباطی سالم برای خودمان، صلح درون را بیابیم. نیازها و ارزش‌هایمان را مشخص کنیم و دستورالعمل‌هایی را مطابق آنها تعیین نماییم.

مثلا شاید مادرمان پنج بار در روز به ما زنگ می‌زند حتی اگر در دانشگاه باشیم یا مستقل زندگی کنیم و تحت مسئولیت او نباشیم. این رفتار استرس زیادی به ما وارد می‌کند.

اشکالی ندارد با او صحبت کنیم و بگوییم ” مادر، درک می‌کنم می‌خواهی با من در ارتباط باشی، ولی من الان کارهای زیادی دارم، انجام دهم؛ من بیرونم و باید زمان کافی برای این کارها بگذارم و این تماس‌ها باعث شده کارم سخت شود. بیا جمعه ها با هم صحبت کنیم، خوبه؟ اینطوری می‌توانیم با هم در تماس باشیم و من هم می‌توانم به کارهایم برسم”.

مهم است که هر عاملی که سبب آشفتگی درونی و ایجاد حس منفی نسبت به خود و دیگران می شود باید حذف گردد تا بتوانیم راه را برای حرکت به سمت صلح درون هموار سازیم.

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


7 + = چهارده