قیام های متاثر از قیام عاشورا را می‎شناسید؟

بعد از واقعه عاشورا حدودا ۳ مرتبه ۳ گروه به ندای هل من ناصر امام حسین علیه السلام(بخوان اَیْنَ عمار) لبیک گفتند : گروه اول توابین بودند همانهایی که روز عاشورا و قبل از آن سکوت کردند همگی قیام کردند تقریبا همه کشته شدند ۵۰۰۰ نفر «ولی دیر شده بود». گروه دوم مردم مدینه بودند.

♦به گزارش سلام نیوز بعد از واقعه عاشورا حدودا ۳ مرتبه ۳ گروه به ندای هل من ناصر امام حسین علیه السلام(بخوان اَیْنَ عمار) لبیک گفتند .

گروه اول توابین بودند.

همانهایی که روز عاشورا و قبل از آن پا پس کشدند و همگی قیام کردند تقریبا همه کشته شدند ۵۰۰۰ نفر

«ولی دیر شده بود».گروه دوم مردم مدینه بودند.

بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰۰۰۰ نفر یزید گفت لشکری که به مدینه حمله کند ۳ روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برایش حلال است آورده اند اهل بیت امام سجاد(ع) را در این زمان از مدینه خارج کردند،در یک صحرا، تا در مدینه شاهدجنگ نباشند. ولشکریان جنایتکاریزیدازهیچ جنایت وخیانتی کوتاهی نکردند و ۱۰۰۰۰ نفرهم شهید شدند.

«اما دیر شده بود».گروه سوم مختار بود که با زندانی شدن در زندان کوفه از صحرای کربلا جا ماند اما پس از آن توانست بعد از جنگهای فراوان یک حکومت علوی را برقرار کند اما پس از برخی جریانات و محدد عقب کشیدن برخی سران از قیام وی و کشته شدن حدود ۱۵۰۰۰ نفر کشته شد و حدود ۷۰۰۰ نفر هم از اسرا گردن زده شدند . مجموعا حدود ۲۰۰۰۰ نفر کشته شد.

مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین علیه السلام همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند ،

همه بعد ها به کمک امام رفتند.

امام سجاد هم استقبال خاصی از این حرکتها نمی کردند.

«چون دیر شده بود» .خیلی فرق هست بین آن ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشان رفتند

با این ۳۵۰۰۰ نفری که بعد از شهیدشدن امام حسین(ع)قیام کردند .ما باید مراقب باشیم

از زمان و لحظه درست حرکت و یاری امام خودمان عقب نیفتیم .

آیت الله مکارم شیرازی درباره قیم مختار به عنوان یکی ار موفق ترین قیام های شیعی پس از عاشورا می نویسد:با مرگ معاویه در نیمه رجب سال شصتم هجرى قمرى، فرزندش یزید خلافت را، همچون پدر، به زور و بدون هیچ ضابطه اى در اختیار گرفت .[۱]

در این میان امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید [۲] و پشتیبانى و اعلام آمادگى مردم کوفه و تأکید و اصرار آنان[۳] به امام حسین(علیه السلام) مبنی بر پذیرش رهبرى قیام بر ضدّ حکومت نامشروع یزید[۴]، که به دنبال یک گردهمایى در منزل «سلیمان بن صرد خزاعى» و نامه نگاری جمعى از بزرگان کوفه به محضر امام علیه السلام حاصل شد،[۵] حجّت را بر امام علیه السلام تمام کرد که باید با نیروى چند ده هزار نفرى بر ضدّ حاکم غاصب و فرمانرواى ستمگرى مانند یزید قیام کند و از این رو به سمت کوفه حرکت کرد.[۶]

لیکن آن حضرت با پیمان شکنى و سستى و بى وفایى مردم کوفه روبرو شد[۷] و کوفیان همه چیز را به فراموشى سپردند؛ پیمان ها را شکستند و دست از یارى امام علیه السلام برداشتند[۸]و اینگونه امام حسین علیه السلام به همراه یاران باوفایش در حادثه کربلا به شهادت رسید.[۹]

مردم پس از شهادت حضرت ابى عبداللَّه علیه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، به ویژه خطبه های آتشین حضرت زینب(س) و و امام سجاد(علیه السلام)در کوفه و شام از خواب غفلت بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت؛[۱۰]در واقع بنى امیّه پس از شهادت امام حسین علیه السلام روى آرامش به خود ندیدند، همواره با قیام ها و نهضت هاى خونینى مواجه بودند که مایه اصلى همه آنها خونخواهى امام حسین علیه السلام بوده است.[۱۱]

گونه شناسی قیام های پس از عاشورا در یک نگاه

بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا، سر و صداى عجیبى در جهان اسلام طنین انداز شد و گروه هاى متعددى بر ضد بنى امیّه شوریدند. بسیارى که یاراى مقابله نداشتند، شهید شدند و بعضى براى مدتى پیروز گشتند. این قیام ها که به پانزده قیام بالغ مى شوددر نهایت به نابودى کامل حکومت بنى امیّه انجامید.[۱۲]

در این میان علاوه بر قیام های گروهی و تشکیلاتی علیه حکومت اموی،گونه ای از مخالفت ها و قیام ها بر ضدّ دستگاه یزید و آنگاه خلافت بنى امیّه، رخ داد که سازمان نیافته و به تعبیر دیگر، حرکت فردى و جسورانه بود. سنگینى آن حادثه، تاب سکوت را (با همه خطراتش) از برخى گرفت و آنها را به ابراز انزجار و اعلان نفرت از دژخیمان اموى واداشت که گاه به کشته شدن آنها مى انجامید.[۱۳]

فریاد های اعتراضی زید بن ارقم، انس بن مالک و عبدالله بن عفیف ؛ آغازی بر قیام های ضد اموی

ابن ابى الحدید به داستان زید بن ارقم در برابر ابن زیاد اشاره می کند و مى گوید: زید بن ارقم، ابن زیاد را دید که با چوب­دستى خود به دندان امام حسین علیه السلام مى زند در آن زمانى که سر آن حضرت را نزد او برده بودند. زید بن ارقم فریاد زد و گفت: چوب را بردار. بسیار دیدم که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله این دندان ها را مى بوسید.[۱۴]،[۱۵]

از جمله کسان دیگری که عمل ابن زیاد را در آن مجلس تقبیح کرد «انس بن مالک » است؛او از کسانى است که نهایت محبّت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نسبت به حسین(علیه السلام) رامشاهده نموده و دیده بود.[۱۶]

از جمله نمونه های دیگر فریادهای اعتراضی علیه بنی امیه ؛ سخنى است که عبداللَّه بن عفیف ازدى در مسجد کوفه در برابر ابن زیاد گفت و سخنان او را درهم کوبید. هنگامى که ابن زیاد بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش براى قدرت نمایى به مسجد کوفه آمد و بر فراز منبر رفت و در برابر انبوه جمعیت، خدا را حمد کرد که پیروز شده و اهانت [۱۷]شدیدى به حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و آن حضرت را به دروغگویى نسبت داد.[۱۸]

عبداللَّه بن عفیف ازدى (که چشمش نابینا بود) از میان جمعیت برخاست و فریاد زد: «یا ابْنَ مَرْجانهَ! انّ الکذّابَ وَابنَ الکَذّابِ أنتَ و أبوکَ و مَنِ اسْتَعْمَلَکَ وأبوهُ یا عَدُوَّ اللَّهِ أتقتُلُونَ أولادَ النَّبِیّین وَتَتَکَلَّمونَ بِهذا الکَلامِ على مَنابِرِ المُسلِمین؟؛ اى پسر مرجانه! دروغگو و فرزند دروغگو تویى و پدر توست و کسى که تو را بر این مسند نشانده و پدر اوست. اى دشمن خدا فرزندان پیامبران را به قتل مى رسانى و این سخن زشت را بر منبر مسلمانان مى گویى؟».[۱۹]

(قابل توجه این که او ابن زیاد را ابن زیاد خطاب نکرد بلکه به مادرش مرجانه نسبت داد تا آلوده بودن نسب او را با این سخن آشکار کند و در میان جمعیت رسوایش سازد). ابن زیاد که انتظار چنین سخنى را از هیچ کس نداشت خشمگین شد و گفت: گوینده این سخن کیست؟ عبداللَّه بن عفیف گفت: منم اى دشمن خدا! آیا خاندان پاکى را که خداوند آن ها را از هرگونه آلودگى پیراسته به قتل مى رسانى و مى پندارى مسلمانى؟ وا غوثاه؛ کجایند فرزندان مهاجر و انصار که از تو و از آن طغیانگر (یزید) نفرین شده فرزند نفرین شده توسط پیامبر صلى الله علیه و آله، انتقام بگیرند … .[۲۰]

در این حین ابن زیاد دستور داد گردنش را زدند و بدنش را در محله «سبخه»[۲۱] کوفه او را به دار[۲۲]آویختند.[۲۳]،[۲۴] به این ترتیب، عبداللَّه، بذر انقلاب بر ضد بنى امیه و خونخواهى امام حسین علیه السلام را در دل ها با سخنانش پاشید و هرچند سرانجام در این راه شهید شد ولى کار خود را کرد.[۲۵]

«یا لثارات الحسین(علیه السلام)»؛ ندای خونخواهان امام حسین(علیه السلام)

شهادت امام حسین علیه السلام اثر بیدارکننده خود را گذاشت[۲۶] و جنبش ها یکى پس از دیگرى از گوشه و کنار شکل گرفت و توده هاى مختلف مردم ، حول شعارهایى چون «یالَثاراتِ الْحُسَیْنِ » و «الرِّضا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ » و «الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله » که سکّه رایج آن روزگار بود،[۲۷] به پا خواستند و هر از چندى، قسمتى از قلمرو حکومت بنى امیّه از سیطره امویان خارج مى شد و عراق، حجاز، شام و بالاخره خراسان در تب و تاب این انقلاب ها مى سوخت.[۲۸]

گفتنی است تمام قیام هایى که بعد از واقعه عاشورا بر ضدّ حکومت بنى امیّه صورت گرفت تحت عنوان «الرّضا لآل محمّد و یا لثارات الحسین» بود، و بعضى از این شعارها حتّى در دوران حکومت هاى خودکامه بنى عبّاس نیز ادامه [۲۹]داشت.[۳۰] لذا ابومسلم خراسانى که ریشه حکومت بنى امیّه را قطع کرد، براى جلب عواطف توده هاى مسلمان از شعار« الرّضا لآل محمّد» کمک مى گرفت.[۳۱]،[۳۲]

لیکن در آن روزگار هیچ شعارى به اندازۀ فریاد «یالَثاراتِ الْحُسَیْنَ » نمى توانست در ایجاد شور و هیجان انتقام، مؤثّر و کارساز باشد،[۳۳] از این رو قیام توّابین نیز با شعار «یا لثارات الحسین» صورت گرفت[۳۴]،[۳۵]وسلیمان بن صرد خُزاعى با شعار «یا لَثاراتِ الْحُسَیْنِ ؛ براى خونخواهى حسین برخیزید!» مردم را به کمک طلبید و این نخستین بارى بود که این شعار سر داده مى شد.[۳۶]

آنان در آغاز قیام کنار قبر امام حسین علیه السلام رفتند و نهضت خویش را از آنجا آغاز کردند و نخستین بار توسّط برخى از آنان شعار «یالَثاراتِ الْحُسَیْنِ » سر داده شد.[۳۷]

قیام مختار ابن ابى عبیده ثقفى نیز با همین شعار بود[۳۸]،[۳۹]ومختار با انتخاب این شعار حرکت آفرین خون هاى جوانان شیعه را در رگ هایشان به جوش آورد.[۴۰]

قیام حرّه؛انقلاب مردم مدینه علیه حکومت اموی

پس از حادثه خونین کربلا و آگاهى مردم از ماهیّت یزید و پلیدى و خباثت وى، به ویژه پس از روشنگری امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب(س) در مدینه، و اعلام قیام و جهاد از سوى «عبداللّه بن حنظله غسیل الملائکه » و برخى دیگر از صاحب نفوذان، انقلاب خونینى در شهر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) آغاز شد[۴۱] که به واقعه «حرّه» نیز معروف است.[۴۲]،[۴۳]

قیام مردم مدینه در ذى الحجّه سال ۶۳ اتفاق افتاد[۴۴]،[۴۵] مردم مدینه نخست با عبداللّه بن حنظله تا پاى جان بیعت کردند و آنگاه «عثمان بن محمد بن ابوسفیان»، والى مدینه را بیرون کردند. بنى امیّه در منزل مروان بن حکم اجتماع کردند و همگى در آن جا محبوس شدند.مردم مدینه یزید را از خلافت خلع کرده و به بدگویى و سبّ و لعن وى پرداختند.[۴۶]

واقعه ی حرّه و پرده ای دیگر از جنایات یزید

گفتنی است قیام حرّه در نهایت به یک فاجعه در ذى حجّه سال ۶۳ هجرى منجرشد[۴۷] زیرا سپاه یزید به سرکردگى «مسلم بن عقبه» بر مدینه وارد شد و مردم آن شهر را قتل عام نمود.[۴۸]،[۴۹]

این فرمانده سفّاک، پس از محاصره مدینه، مقاومت آنان را درهم شکست و به قتل و غارت مدینه پرداخت و کشتار وسیعى را در این شهر به راه انداخت.[۵۰]

ابن اثیر مى نویسد: مسلم بن عقبه، مدینه را سه روز بر لشکریانش مباح ساخت که هرگونه بخواهند در آن عمل کنند. آنان به کشتار وسیع مردم پرداخته و اموال آنان را نیز غارت کردند.[۵۱]،[۵۲]

مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان یزید بیعت مى گرفت که اختیار اموال و خانواده آن ها به دست یزید مى باشد که هرگونه بخواهد در آن ها تصرّف کند. هر کس امتناع مى ورزید، کشته مى شد.[۵۳]،[۵۴]در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند.[۵۵]،[۵۶]

ابن ابى الحدید مى نویسد: لشکریان شام، مردم مدینه را سر بریدند، آن گونه که قصّاب، گوسفند را سر مى برد. چنان خون ها ریخته شد، که قدم ها در میان آن ها فرو مى رفت؛ فرزندان مهاجر و انصار و مجاهدان بدر را به قتل رساند و از آن ها که باقى ماندند، به عنوان بردگان براى یزید بیعت گرفت.[۵۷]

مورّخان نوشته اند که از بس مسلم بن عقبه خون بى گناهان را ریخت به «مُسرف» (خونریز بى حدّ و حصر) معروف شد.[۵۸]،[۵۹]دراین فاجعه به زنان مسلمان نیز بى حرمتى شد و جمعى از آنان مورد تجاوز قرار گرفتند.[۶۰]

قیام توابین؛ نخستین قیام شیعی در خوانخواهی امام حسین (علیه السلام)

«قیام توّابین »، نخستین عکس العمل همگانى در ارتباط با حادثه کربلا است که توسّط مردم کوفه شکل گرفت؛[۶۱] گروهى که پس از شهادت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام از عدم همکارى با او پشیمان شده، توبه کردند و تصمیم گرفتند به پاخیزند و جبران این تقصیر خود را بنمایند.[۶۲]،[۶۳]

به همین منظور گروهى از شیعیان به نزد بزرگان شیعه در کوفه که عبارت بودند از:سلیمان بن صرد خزاعى، مسیّب بن نجبه فزارى، عبداللَّه بن سعد بن نُفَیل أزدى، عبداللَّه بن وال تمیمى و رِفاعه بن شدّاد بَجَلى رفتند و همگى در منزل سلیمان اجتماع کردند.[۶۴]

نخست، مسیّب بن نجبه شروع به سخن کرد و پس از بیان مقدّمه اى گفت: «…لا وَاللَّهِ لا عُذْرَ دُونَ أَنْ تَقْتُلُوا قاتِلَهُ وَ الْمُوالِینَ عَلَیْهِ، أَوْ تُقْتَلُوا فِی طَلَبِ [۶۵]ذلِکَ، فَعَسى رَبُّنا یَرْضى عَنَّا عِنْدَ ذلِکَ ؛ نه به خدا سوگند! چاره اى نیست جز آن که قاتلان آن حضرت و همراهان آنان را به کیفر رسانید و یا در این راه کشته شوید؛ شاید با این کار خداوند از ما خشنود شود».[۶۶]

پس از آن سلیمان شروع به سخن کرد و پس از مقدّماتى گفت: «…؛ برخیزید و قیام کنید! … گمان نمى کنم خدا از شما راضى شود مگر آن که با قاتلان آن حضرت نبرد کنید (و از آنان انتقام بگیرید)».[۶۷]وی ادامه داد: «..فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ؛ پس توبه کنید و به سوى خالق خود بازگردید و تن به کشتن دهید».[۶۸]،[۶۹]

فرجام قیام توابین

سرانجام در اوّل ربیع الثانى سال ۶۵ هجرى سلیمان بن صرد خُزاعى با یارانش به سوى «نخیله» (محلّ اردوگاه لشکر) حرکت کردند، سپاه شام که پیش از آن خود را به «عین الورده» رسانده بود، با لشکر توّابین درگیر شد.[۷۰]

در این نبرد سران انقلاب به جز رفاعه بن شدّاد همگى به شهادت رسیدند و رفاعه به همراه تعدادى از یارانش به کوفه بازگشتند و به هواداران مختار پیوستند که بعدها همراه مختار در انتقام از قاتلان امام حسین علیه السلام و یارانش مشارکت جستند.[۷۱]،[۷۲]

آنچه از بررسى این قیام به دست مى آید، آن است که شهادت امام حسین علیه السلام چنان تأثیرى در میان آنان گذاشت که به چیزى جز شستشوى لکّه ننگ بى وفایى و عدم نصرت آن حضرت فکر نمى کردند. آنها نه طالب فتح و پیروزى بودند و نه براى رسیدن به حکومت و غنایم پیکار مى کردند. آنها وقتى که از شهر و دیار خویش خارج شدند، مى دانستند که دیگر باز نخواهند گشت و همه اینها را جناب «سلیمان بن صرد خزاعى» به آنها گوشزد کرده بود و توّابین نیز در پاسخ سلیمان گفتند: «ما براى دنیا و رسیدن به حکومت قیام نمى کنیم و هدف ما توبه از گناهان خویش و خونخواهى فرزندان دختر رسول خداست».[۷۳]،[۷۴]

آنان در واقع مى خواستند با کشتن و کشته شدن، از عذابى که به روح و جانشان افتاده بود، رهایى یابند و گناهان خویش را شستشو دهند. به همین دلیل در همان زمان، مختار نیز براى جمع آورى نیرو جهت مبارزه و قیام علیه حکومت ستمگر تلاش مى کرد، ولى با این حال حاضر به همکارى با سلیمان نبود و مى گفت: «سلیمان مى خواهد با این قیام، خود و یارانش را به کشتن دهد، او مردى است که از آیین جنگ آگاهى ندارد».[۷۵]،[۷۶]

قیام «مختار» جدّی‌ترین و موفق ترین قیام شیعی در خونخواهی امام حسین (علیه السلام)

قیام توّابین با کشته شدن سران نهضت، درهم شکست و شعله انقلاب براى مدّتى به خاموشى گرایید.[۷۷]

ولى طولى نکشید که با ظهور «مختار» طوفان عظیم دیگرى برخاست و آتش خشم و انتقام سراسر عراق را فرا گرفت و خرمن هستىِ امویان و قاتلان جنایت پیشه کربلا را یکى پس از دیگرى سوزاند و خاکستر نمود.[۷۸]

مختار یکى از چهره هاى سیاسى و پرنفوذى است که با درایت و زیرکىِ خاصّى، با شعار خونخواهىِ امام حسین علیه السلام ارادتمندان آن حضرت را به گرد خود جمع کرد و براى فرصتى کوتاه زخم هاى دلشان را التیام بخشید.[۷۹]

مختار براى هدف بزرگى که در سر داشت یعنى خونخواهىِ امام حسین علیه السلام آرام و قرار نداشت و همواره صداى گرم میثم تمّار از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین علیه السلام در گوش هاى وى طنین انداز بود، که تو براى خونخواهى امام حسین علیه السلام قیام خواهى کرد و قاتلان را به سزاى اعمالشان مى رسانى و از این جهت تکلیفى بر دوش خود احساس مى کرد که باید روزى به این امر عظیم اقدام کند.[۸۰]

آتش انتقام از قتله کربلا در سال ۶۶ هجرى توسط مختار ،چنان پرشور و شدید بود که در فاصله اندکى جانیان کربلا را طعمه خویش ساخت. هر یک به تناسبِ عمل زشتى که مرتکب شده بودند به اشدّ مجازات به سزاى اعمال ننگین خود رسیدند. این آتش نه تنها دامن سران و رهبران جنایت پیشه کربلا را گرفت بلکه به گفته عقاد مصرى:«هر کسى دستى دراز کرده بود یا کلمه اى بر زبان رانده یا کالایى از لشکر امام حسین علیه السلام ربوده، یا کارى کرده بود که از آن بوى شرکت در فاجعه کربلا شنیده مى شد، سزاى عمل خویش یا اعانت بر جرم را دریافت کرد».[۸۱]،[۸۲]

در تحلیل قیام مختار باید گفت جوهره اصلى قیام مختار چیزى جز خونخواهىِ امام حسین علیه السلام و انتقام از جانیان کربلا نبود و مختار به خوبى از عهده این هدف برآمد.[۸۳]

اگر چه حکومت مختار دوام چندانى نیافت و سرانجام به دست مصعب برچیده شد، ولى هرگز نمى توان او را فردى شکست خورده دانست. او به هدف بلند خویش که همان انتقام از قاتلان و جانیان کربلا بود به خوبى رسید و بارها قلب امام سجّاد علیه السلام و بنى هاشم را خرسند نمود، هر چند سرانجام وجود خودش فداى این راه شد.[۸۴]

سخن آخر

گفتنی است انسان باید هوشیار، دقیق و وقت شناس باشد و در لحظات حساس به یارى دین خدا و حمایت از امام زمان خود بشتابد[۸۵]؛ حال آنکه بعد از واقعه خونین کربلا ، امام حسین علیه السّلام و تمام یارانش شهید شدند و آنچه نباید اتفاق افتد، افتاد، گرچه مردم کوفه سخت تکان خوردند و بیدار شدند و پشیمان گشتند و به عناوین مختلف براى خونخواهى امام حسین علیه السّلام قیام کردند امّا چه سود که کار از کار گذشته بود و آن روز که باید شجاعانه اطراف امام حسین علیه السّلام، را بگیرند همگی عهد و پیمان خود را شکستند ، در خانه ها پنهان شده.[۸۶] دست از یارى امام علیه السلام برداشته، [۸۷] و مانع عملى شدن اهداف مقدّس امام حسین علیه السلام شدند.[۸۸]

[۱] اهداف قیام حسینى ؛ ص۳۱.

[۲] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۳۷.

[۳] همان ؛ ص۲۵۹.

[۴] همان؛ ص ۲۵۵.

[۵] همان.

[۶] همان ؛ ص۲۵۹.

[۷] پیام قرآن ؛ ج ۱۰ ؛ ص۵.

[۸] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۱۵.

[۹] همان ؛ ص۳۰.

[۱۰] اهداف قیام حسینى ؛ ص۷۹.

[۱۱] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۸۵.

[۱۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۶ ؛ ص۴۱۸.

[۱۳] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۶۶.

[۱۴] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۹، ص ۳۰۷، تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۴۹.

[۱۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۵ ؛ ص۱۱۷.

[۱۶] آیین ما (اصل الشیعه) ؛ ص۱۲۴.

[۱۷] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۵ ؛ ص۱۱۷.

[۱۸] همان؛ص۱۱۸.

[۱۹] همان.

[۲۰] همان.

[۲۱] مقصود از« سبخه» که به معناى شوره زار است، محله«کناسه» کوفه است.بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲۱.

[۲۲] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۸۴.

[۲۳] ملهوف( لهوف)؛ ص ۲۰۳- ۲۰۷ ، بحارالانوار؛ ج ۴۵، ص ۱۱۹- ۱۲۱.

[۲۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۵۸۵.

[۲۵] ر.ک: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها؛ص۵۸۲.

[۲۶] اهداف قیام حسینى ؛ ص۷۹.

[۲۷] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۸۵.

[۲۸] همان.

[۲۹] اعتقاد ما ؛ ص۱۰۹.

[۳۰] همان؛ ص ۱۱۰.

[۳۱] کامل ابن اثیر؛ ج ۵؛ ص ۳۷۲.

[۳۲] اعتقاد ما؛ ص ۱۱۰.

[۳۳] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۸۴.

[۳۴] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۷۵.

[۳۵] اعتقاد ما، ص ۱۱۰.

[۳۶] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۷۱.

[۳۷] همان؛ ص ۶۷۳.

[۳۸] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۲۸۸.

[۳۹] اعتقاد ما؛ ص ۱۱۰.

[۴۰] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۸۴.

[۴۱] همان ؛ ص۲۱۹.

[۴۲] « حرّه» به معناى زمین سنگلاخى و سنگستان است و چون بخشى از مدینه از سنگلاخ و سنگ هاى آتش فشانى پوشیده شده است، آن منطقه« حرّه» نامیده شد و به علّت پیدایش این فاجعه در آن منطقه و نفوذ سپاه شام به مدینه از طریق« حرّه و اقم» به« واقعه حرّه» نیز معروف شده است.( لسان العرب، واژه« حرّه»).

[۴۳] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۱۹.

[۴۴] تتمّه المنتهى؛ ص ۵۸.

[۴۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۳، ص ۵۹۸.

[۴۶] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۱۹.

[۴۷] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۲۰ ، تاریخ طبرى؛ ج ۴؛ ص ۳۷۴.

[۴۸] تتمّه المنتهى؛ ص ۵۸.

[۴۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۳، ص: ۵۹۸.

[۵۰] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۱۹.

[۵۱] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۱۷.

[۵۲] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها؛ ص ۲۲۰.

[۵۳] تاریخ طبرى؛ ج ۴؛ ص ۳۸۱، کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۱۸ ، مروج الذهب؛ ج ۳؛ ص ۷۰. لازم به یادآورى است که به سبب نفوذ فاجعه عظیم کربلا در افکار عمومى، یزید دستور داده بود، در این ماجرا متعرّض امام على بن الحسین علیه السلام و خاندانش نشوند و آن ها را از این نحوه بیعت مستثنا دانست.

[۵۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۲۰.

[۵۵] الامامه و السیاسه؛ ج ۱؛ ص ۲۳۹.

[۵۶] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۲۰.

[۵۷] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید؛ ج ۳؛ ص ۲۵۹.

[۵۸] مروج الذهب؛ ج ۳؛ ص ۶۹ ، کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۲۰.

[۵۹] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۲۲۱.

[۶۰] الامامه و السیاسه؛ ج ۲؛ ص ۱۵.

[۶۱] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۶۸.

[۶۲] البدایه و النهایه؛ ج ۸؛ ص ۲۷۶.

[۶۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۳ ؛ ص۵۹۸.

[۶۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۶۸.

[۶۵] همان.

[۶۶] همان؛ص ۶۶۹.

[۶۷] همان.

[۶۸] سورۀ بقره؛ آیه ۵۴.

[۶۹] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۶۹.

[۷۰] همان ؛ ص۶۷۱.

[۷۱] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۵۸- ۱۸۶، ر.ک: مقتل الحسین ابومخنف؛ ص ۲۴۸- ۳۱۰ ، تاریخ طبرى؛ ج ۴؛ ص ۴۲۶- ۴۷۱.

[۷۲] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۷۲.

[۷۳] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۷۶.

[۷۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۷۲.

[۷۵] کامل ابن اثیر؛ ج ۴؛ ص ۱۶۳.

[۷۶] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۷۳.

[۷۷] همان.

[۷۸] همان.

[۷۹] همان.

[۸۰] همان ؛ ص۶۷۶.

[۸۱] ابوالشهداء؛ عبّاس محمود عقّاد؛ ترجمه محمد کاظم معزّى؛ ص ۲۰۵.

[۸۲] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۸۱.

[۸۳] همان ؛ ص۶۸۳.

[۸۴] همان؛ ص ۶۸۴.

[۸۵] تفسیر نمونه ؛ ج ۲۰ ؛ ص۸۷.

[۸۶] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۲، ص: ۴۲۱.

[۸۷] اهداف قیام حسینى ؛ ص۸۹.

[۸۸] همان.

مطلب پیشنهادی

نتایج و دستاورد وبینار سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه

مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1989 تصمیم گرفت که به منظور شناساندن مفهوم توسعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


شش + 4 =